دیشب دیگه 11 کاری نداشتم حال فیلم دیدن هم نداشتم چشام میسوخت از بی خوابی

یکم بازی کردم با گوشی بعدشم خوابم برد فک کنم 11ونیم خوابیدم تا 7

خداروشکر واقعا:))

خوب صبح که بااون حال بیدار شدم و کمبود خواب زیادی داشتم

به خودم گفتم امروز از خودت انتظار ویژه نداشته باش دخترجان

و خودسرزنشی هم نکن!

خوب این قضیه فکر میکنم یه بلیط برنده داد به من درونم که تنبل بازی دربیاره!

هرکاری کردم تمرکز درس خوندن نداشتم

پاشدم سه کابیت بالایی که واسه شیشه های حبوبات و سبزیجات خشکو .... است

رو تمیز کردم تعدادشون خیلی زیاد شاید 50 تا شیشه مختلف بود همشون تمیز کردم و دستمال کشیدم

کلی حبوبات بود توی کمد که باید میرفت توی شیشه و کلی چیز میز ریز و وسایل دمنوش

فکر کنم دوسه ساعت وقتمو گرفت اشپزخونه عین بازار شام شده بود دیگه به خودم یه استپ دادم سراین همزمان عدسی هم

درست کردم برا شام، و رفتم دوش گرفتم. الان سعی کنم زود بخوابم امیدوارم که خوابم ببره.

چقد خوبه تمیزی، چقد مرتب کردن ذهن منو آروم میکنه. برای سه ساعت غرق کار شدم به معنای واقعی و این عالی بود.

مواد لازم جهت ساخت سریال شبکه خانگی در ایران

1- دوتا منیجک پولدار خیلی زشتن هنری هم ندارن قد و قواره خوبی هم ندارن اما واما و اماو اما بابای پولدارشون سرمایه گذار فیلم هست

2- یه چسه هم آبغوره و کلی رابطه عاشقی آبکی که درواقع همشون رابطه های بیماری هستن به اسم عشق بدبخت تمومش میکنن!

3- کت شلوار خوشگل مشگل به همراه جلیقه این خیلی مهمه:)

4- سیگار پشت سیگار:))))

5- پولدار بودن همه خدای پول همه هم فرمانیه زندگی کنن اخر هفته برن شمال:)

6- مردانی آریایی اصیل با  تمبون های شل به میزان کافی

7- الکل و مشروب و مواد مخدر هم در حد لازمی به قدری که میلتون می کشه!

8 قتل های سریالی شیک هم به میزان لازم

خوب خوب من اومدم

هرچند این جانب دیشب اصلا نخوابیده تا صبح ولی حالم خوبه

دیروز دیگه خیلی گرفتار شدم، ناهارم یه خورشت قیمه عالی پختم با سالاد شیرازی و سبزی تازه نوش جان کردم

من بین حیونها از پاندا و اسب و روبا خیلی خوشم میاد بقیه حیونها رو دوست دارم مثلااگر دیدی یه دختر خانم با قد 172 توخیابون داره کلی ذوق میکنه و جیغ جیغ میکنه وقربون صدقه موجودی میره که شما دیدی بهش ندارین فکر نکنید دیونه است احتمالا یه گربه دیده:)))واون منم:)

روبا رو فقط بخاطر شازده کوچولو که از کوچیکی هزار بار خوندمش

اما اسب پیش من یه نجابت و اصالت خاصی داره خیلی با وقار و قابل احترام

و اما پاندا بخاطر خنگ بازیهاش و خوردن سبزیجات کلا خیلی با نمک

خوب من قبل عید حلقه ام رو به مرحوم پس دادم

و دیشب داشتم فکر میکردم که این همه مگسان دور شیرینی که جمع شدن

دور بنده بخاطر همینه شاید

تاقبل این این موارد کم بود حداقل تو شهرستان وقتی میبنن یارو حلقه دستشه سروسنگینم هست

مزاحمش نمیشن

اگر خوششون بیاد نهایت کارشو خوب انجام میدن که طرف بازم مراجعه کنه و شانسشون رو امتحان کنن

امیدوارم روز اول هفته گرمترین ماه سالتون خوب شروع کرده باشین

منکه باز دیشب از گرما خوابم نبرد و نزدیکهای صبح خوابیدم

خوب از صبح میشه گفت کار انچنانی انجام ندادم

یعنی انرژیم کم شده و کم کم تی کشیدم

کم کم و ریز ریز جارو زدم و اتاق مرتب کردم

و یه روفرشی کوچیک و ملافه شستم و موهام بالاخره رنگ کردم بعد این همه مدت

فکر میکردم نیاز که تغییر کنم هرچند دیگه دوست نداشتم رنگ کنم

اما خوب قیافه افسرده ای بهم میداد

ناهار هم اب دوغ خیار خوردم

و نشستم عین چی پای زخم کاری دوستش داشتم بازی جواد عزتی رو

ولی خدایی خوب بدون سانسور بود این سه قسمتی که تاالان دیدم

و هرغلطی کردن عملا ولی خوب واقعیت جامعه است دیگه

من جواد عزتی رو از نزدیک دیدم شکم قلمبه ای داره:) توی یه رستوران تو ملاصدرا بودیم برا روز زن

من و مرحوم، که اونو داداشش ویکی دیگه باهم اومدن اونجا ناهار دقیقا هم میز بغلی ما نشستن

راستش من و مرحوم عادت داشتیم بازیگر اینا میدیدیم رستوران و هردومون ذوقی نداشتیم برا امضا و حتی یه سلام ساده

کلا خوشم نمیاد بازیگر جماعت رو نمیدونم چرا

خخخخ یادش بخیر

مائده قبل رفتنش از ایران باهم قرار داشتیم تو یه کافه نزدیک تئاتر شهر تو اوضاع جشنواره فجر بود

بعد کمال تبریزی و کلی بازیگر و کارگردان دیگه اومدن اونجا

اونقدر کمال تبریزی زوم کرده بود رو ما دوتا میز پشت سریمون بود و روبه من

ایقدی با مائده خندیدیم تهش بیچاره هرچی خودش جر داد یه سلامم ندادیم بهش

اما خوب بقیه اومدن ازش امضا گرفتن و...

خوب بگذریم

 باید راه پله رو تمیز کاری اساسی کنم و کفشها رو بشورم گذاشتم برای طول هفته

بعد دوباره دوست رییسم زنگ زد که واسطه ما بود قبلا

گفتش که شنیدم میخوای بری و...

دیگه براش توضیح دادم گفت ببین این محاله بذاره بری وبهت نیاز داره و...

گفتم مهم نیست خوب من قصدم نیست بیام اهواز

دیگه یکم صحبت کردیم گفت ببین من سه ماه شمارو ارزیابی کردم تحقیق کردم

تامعرفیتون کردم ولی خوب اون ادم هیجانی

یه پیشنهاد بهم داد من گفتم نه درست نیست این سرمایه به این بزرگی بیاری و...

یک پنجمش کافیه برای شروع

که گفت راستش بگم اینم خودش یکی از ارزیابی های من بود

که تو نه هوول پولی نه ادمی هستی برا سود خودت کاری کنی الکی

معلوم عاقلی همین برای من اعتماد زیادی میاره

دیگه قرار شد بعدا صحبت کنیم که کارو کم کم شروع کنیم خوب سوددهی این کار خوبه

اما بستگی به بازار و شرایط اقتصادی و سیاسی هم داره!

دعا کنید همه چی خوب پیش بره چون ریسک زیادی هم نیاز داره!

خب خدارو شکر تاالان کولر خوب بوده

ولی من همش دارم مقایسه میکنم کولر خودم بهتر بود و خنک تر بود

ولی بازم شکر:)

خوب خوب بنده بعد از دوروز اندی کولر دار شدم:)