خوب صبح که بااون حال بیدار شدم و کمبود خواب زیادی داشتم
به خودم گفتم امروز از خودت انتظار ویژه نداشته باش دخترجان
و خودسرزنشی هم نکن!
خوب این قضیه فکر میکنم یه بلیط برنده داد به من درونم که تنبل بازی دربیاره!
هرکاری کردم تمرکز درس خوندن نداشتم
پاشدم سه کابیت بالایی که واسه شیشه های حبوبات و سبزیجات خشکو .... است
رو تمیز کردم تعدادشون خیلی زیاد شاید 50 تا شیشه مختلف بود همشون تمیز کردم و دستمال کشیدم
کلی حبوبات بود توی کمد که باید میرفت توی شیشه و کلی چیز میز ریز و وسایل دمنوش
فکر کنم دوسه ساعت وقتمو گرفت اشپزخونه عین بازار شام شده بود دیگه به خودم یه استپ دادم سراین همزمان عدسی هم
درست کردم برا شام، و رفتم دوش گرفتم. الان سعی کنم زود بخوابم امیدوارم که خوابم ببره.
چقد خوبه تمیزی، چقد مرتب کردن ذهن منو آروم میکنه. برای سه ساعت غرق کار شدم به معنای واقعی و این عالی بود.