سلام رفقا
راستش خیلی مردد بودم برای ایجاد یک وبلاگ جدید، وبلاگی که عمومی باشه و...
اما بالاخره تصمیمم رو گرفتم اینکه من بیش از ده سال هست به نوشتن عادت کردم و خیلی از شماها از اون موقع با من بودید و موندید.
دنیام خالی خالی شد یه عده خودشون رفتن یه عده رو خودم دور انداختم، آدم تنهایی شدم، این تنهایی اولش ناخواسته بود بعد شد خود خواسته و خودم شدم بهترین یار ورفیق همراه خودم هنوزم داریم تاتی تاتی پیش میریم ولی میدونم تهش به جاهایی خوبی میرسیم شک ندارم به خودم، وقلبا و عمیقا به خودم باور دارم.
ازتون میخوام آدرسم رو به کسی ندید.
اگر خودم بخوام به بقیه هم آدرس میدم فقط و فقط تعداد محدود و مورد اعتمادی رو بهشون آدرس میدم.
چون نمیخوام مرحوم یا بقیه از زندگی من خبر داشته باشند. وبرای من اونا به زباله دان تاریخ پیوستن.
هنوزم خشمگین میشم اسمش میاد ولی خداروشکر بهترم و مراحل پایانی سوگم رو دارم طی میکنم
حرف زیاد دارم، جوری که نمیدونم از کجا تعریف کنم.
فعلا این اولین پستم باشه تا بتونم ذهنم جمع کنم و تعریف کنم.