خوب خداروشکر بالاخره نوبت به ما دهه شصتی ها رسید برا واکسن
منم که نزدیکا نیمه شصتم ثبت نام کردم امروز و روز 5 شنبه ساعت 11 رو انتخاب کردم برا واکسن
مرکز دختر دایی رو انتخاب کردم روز 5 شنبه چون شیف هست اون روز و میخوام حتما سینوفارم بزنم
مامان و اجی رفتن برکت زدن
خوب خداروشکر من یکم سرعتم بیشتر از برنامه ام بود و زود تموم شدن برنامه ای که تعیین کرده بودم
میگن زمان زخم ها رو التیام میده
اما خوب به این راحتی هم دلهای شکسته التیام پیدا نمیکنن
مرحوم ظهر پیام داد که باقی بدهیشو واریز کرده بود برام
اونم با یک خط جدید!
یه چندروز قلبم درد میکنه
حس میکنم سنگین
امروز که با دست لمس کردم قفسه سینه ام رو دیدم قلبم نیست دستمه محل اتصال مفصل شانه و دستم
ایقدی که من خرید سنگین میکنم وبا دستم پیاده میارم بااینکه تو کوچه است
فکر میکنم باید کیف خرید از این چرخی ها بخرم
هفته اینده میرم دکتر یه چکاپ کامل حداقل این ماه اخر ازبیمه تکمیلیم استفاده کنم
دوسال هیچ دکتری نرفتم
خوب خوب بالاخره مهمونی تموم شد:)
بعد از سه روز بی خوابی و خستگی
نگم که چه بلایی سرخونه اوردم
من کل خونه رو بهم ریخته بودم بدتر از خونه تکونی عید
راستش درمورد قضیه مبل من خیلی وقته دوست دارم بخرم و نمیشه و ...
بعد دیروز که داشتم با خواهری حرف میزدم گفت تو پیدا کن دسته دوم تمیز
من پولش رو بهت قرض میدم
دیگه منم دیدم ایقدی راحت گفت قبول کردم
گفت تو دوستداری بعد از طرفی دوستم داری مهمون میاد همه چی کامل باشه
پس نگران نباش
خوب یه مدتی دیگه رمزی می نویسم برای خودم
و بعد هم کلا رمزی میشم.
گفتم بهتون بگم که تقاضای رمز نکنید اون رمز شخصی که واسه خودم
رمز هم به چندتا دوست داده میشه بقیه هم میتونن تقاضا بدن
امروز با خواهر یکم حرف زدیم عین هرروز
ولی هرچی فکر میکنم میبینم روز به روز حرفهای مشترک بیشتری داریم کارهای مشترک بیشتر
وقتی ناراحته بهم میگه وقتی ناراحتم بهش میگم
اون تعمیرکار کولر شونصدتا پیام داد
حالا من دوسه بار زنگ زدم تا دیروز که اقا شماره کارت بدید و مبلغ بنده واریز کنم
هی خودشیرینی کرد
بعد امروز شماره کارت و مبلغ فرستاد و بعد میگه که شما راحت نیستید وگرنه شماه کارت نمیفرستادم
هرکار شخصی و غیرشخصی دارید بگید من انجام بدم و...
همینطوری پیام پشت پیام یکی از یکی بدتر یعنی میخواست توجیه کنه اما هی خرابترش میکرد منم سکوت محض بودم
بعد که 10 تا پیام داد
