هر مشاوری رفتم میگه تو خیلی آدم پیچیده ای هستی
و درنهایت همیشه من فکر میکنم همه چی رو گفتم!
اما اونا فکر میکنن یه مسائلی هست که من اعتماد نکردم و نگفتم
هر مشاوری رفتم میگه تو خیلی آدم پیچیده ای هستی
و درنهایت همیشه من فکر میکنم همه چی رو گفتم!
اما اونا فکر میکنن یه مسائلی هست که من اعتماد نکردم و نگفتم
هرجوری حساب میکنم من نمیتونم تابستون دوست داشته باشم:)))
عاشق روزهای کوتاه زمستونم و سرما و یخبندون و برف و بارون.
امیدوارم که هرچه زودتر نصیبم بشه در چنین جایی زندگی کنم
که حداقل تابستونهاش شبیه زمستونهای اینجا باشه!!:)
حالا این همه کار ریخته سرم
دقیقا به سرم زد لوله زیر سینک رو تمیز کنم داشتم حساب میکردم شبی که اومدم توی این خونه
یعنی حدود یک سال و 9 ماه پیش دقیقا همون شب لوله فاضلاب خونه گرفته بود و من تمیزش کردم.
بعد اون دیگه چنین اتفاقی نیفتاد.
حالا امروز بردم پایین پله تو مواد ضدعفونی گذاشتم که حسابی تمیز بشه بعدم، دوش بگیرم
اومدم وصلش کردم خیلی سفت بستم هرز شد، نوبت ترمیم بوتاکس هم داشتم
که کنسلش کردم این واجبتر بود.
دیگه غروبی رفتم پرسون پرسون تا یه دونه مغازه پیدا کردم که نزدیک باشه حداقل، هوا به شدت
شرجیه! در حدی که نگم اصلا.
خیس عرق شدم، رفتم خریدم و از کوروشم یکم خرید داشتم انجام دادم و برگشتم
تومسیر چندنفر تیکه پروندن ولی یکیشون بوسید از راه دور خیلی بد با صدا
اون لحظه دوست داشتم زمین دهن باز کنه برم توش.
بعد من واقعا لباس پوشیدنم دیگه داره روز به روز مزخرفتر و بسته تر میشه
یه مانتو مشکی بلند جلو بسته یه شال بلند مشکی کفش طلایی اسپرت با ماسکی
که تا زیر چشمه
واقعا یارو به چی تیکه میپرونه؟ نمیتونم بگم عیب از منه ولباسم
وواقعا حالم بهم میخوره از این ادمها کاش یه لوله فاضلاب برا جامعه طراحی میکردن
همچین مردهایی رو میفرستادن توش.
پیاده برگشتم که شد شش هزار قدم.
دلم میخواد ورزش رو شروع کنم احساس میکنم بدنم داره شل میشه
-------
لوله فاضلاب رو عوض کردم
و دوش گرفتم و لباس شستم
شام نون پنیر خوردم
امروز روز خیلی مفیدی نبود برام
فقط دوتا رایتینگ نوشتم هرکدوم نیم ساعت وقت برد
و یک ساعت لسنینگ
دیگر هیچ.
امروز استرس اینو داشتم که باید حتما حتما ساعت 8 بیدار باشم و کارای روتینم رو تا 9 تموم کنم!
و بعدش به کار مشتری ها برسم
بچها من یه قالب خوشگل دلم خواسته
نمیدونم ولی نمیدونم چی انتخاب کنم هدر برام مهمه.
خوب کلاسم تموم شد
حضرت مولانا میگه اگر میخوای تیرهای روزگار بهت نخوره هم سطح زمین باش!!
والا گاهی فکر میکنم بعضی از فامیل و دوست و غریبه به تیرخوردن ما قانع نیستن!
بلکه دارن رومون خروار خروار خاک میریزن بلکه بتونن زنده بگورمون کنن و دلشون خنک بشه!
یه سری حواشی فامیلی و خانوادگی هنوز ادامه داره و من همچنان در حالت دایورت به سر میبرم!
خوب تاهمین الان بنده هیچ کاری نکردم جز اصلاح رایتینگ اقای ی
و پخت کتلت برای ناهار.
تاهمین الان به هزار نفر و هزار جا زنگ زدم ته قوانین رو دربیارم برای ابطال اون صندوق نشد که نشد!
الانم با یکی از همکاران سابقم صحبت کردم بازم فایده نداشت
تا ته سازمان مربوطه رو هم درآوردم ولی تلفن پاسخگو نبودن!
باید حتما خودم پیگیری کنم ببینم ریشه این مشکل از کجاست!
چندباری هم کال سنترها بهم زنگ زدن و همشون توصیشون عین هم بود!
و اصلا فایده ای نداشت!
کلاس دارم، کوکی درست کردم الان توی فره وبوش خونه رو گرفته، بوی بادام زمینی ووانیل....
بوی کاکائو، برم یه دوش بگیرم بلکه ذهنم باز بشه و بتونم کاری کنم!
یه سری کار مخصوص خودم بود توی شرکت
انجام دادم بعد یه شرکتی میزانی سرمایه گذاری داشتم نمیذاشت من نقدش کنم، یعنی رد میکرد درخواستمو!
که قاعدتا این خلافه قوانین سازمان هست.
وقرار داد جوری هست که هروقت مشتری دوست داشت میتونه فسخ کنه!
البته اگروام و اعتبار نگرفته باشه از اونجا!
که من نگرفتم اصلا.
زنگ میزنم کال سنتر، میگم مشکلم اینه خوب چرا رد میکنی درخواست
به مسخره ترین شکل ممکن! داره توضیح میده
میگم عزیزم یه لحظه فرصت میدی؟
براش کلیه قوانین رو شرح میدم! به صورت کامل با تبصره حتی!
یا خدا این کی بود میگه نه!!!! شما اشتباه میگی
بهش میگم سابقه کارت نباید بیشتر از چندماه باشه عزیزم
چون کال سنتر از اسفند استخدام شدن!
و منی که چندساله سابقه سرمایه گذاری توی این حوزه رو دارم، دارم برات توضیح میدم
بهتر یاد بگیری که برا مشتری بعداز من به مشکل نخوری
باز مقاومت میکنه
عصبی میشم میگم اوکی پس من با مدیران صحبت میکنم!
زنگ میزنم مدیر شرکت، میگم باز که نشد من کارم درست کنم؟!اخه دیروزم زنگ زده بودمکه
میگه وای ببخشید و... و میگم کال سنترتون اینو گفته ایقدی خندید
میگه اسمش و کدش بده پیگیری کنم بفرستمشون تهران برای آموزش
گفتم والا یادداشت نکردم ولی خودت تیکت هارو بخون دیگه
این وظیفه داره ثبتش کنه!
خوب کال سنترها در کلیه شرکتها موظفن که تماس مشتری رو به صورت
تیکت ثبت کنن که مدیران ببینن!
خلاصه قرار شد که خود مدیر پیگیری کنه
عصبانیم واقعا چراباید همچین آدمهایی رو استخدام کنن با درصد فهم پایین؟؟
در ایران واقعا تاحالا شده تماس بگیرید جایی کال سنتر توضیح بده راضی باشید؟؟!!!
من که خیلی کم واقعا!
تو محیط کار قبلی هم من این مشکل همیشه داشتم که کال سنتر اشتباه راهنمایی میکرد
تیکت ثبت میکرد مارو به دردسر می انداخت بعد مشتری حرف مارو قبول نمیکرد!
میگفت نه شما اشتباه میکنی کال سنتر شعبه تهرانتون اینو گفته!
یعنی در شهرستان هرچیزی که به تهران وصل باشه مقبولیت بیشتری داره!
دیگه خبر نداشتن که بابا اینا فقط یه سری اوپراتور هستن که مدارک تحصیلی تخصصی خاصی هم ندارن
و ممکنه حتی دیپلمه باشن و از قوانین و مقررات هم اطلاعات خاصی ندارن و به مرور زمان باافزایش سابقه کاریشون یه چیزهایی یاد میگیرن و میتونن راهنمای خوبی باشن!البته قبلش براشون دوره آموزشی میذارن!
امااینکه خودشون چقد یاد بگیرن وچقد ادم فعالی باشن هم مهمه!
مثلا بعد از اینکه استعفا دادم برای کارهای استعفا من اکثرا شماره بچها رو داشتم و مستقیم زنگ میزدم
وفقط شماره رییس سرمایه انسانیمون نداشتم که از کال سنتر و داخلی مورد نظری که داشتم زنگ زدم
اونقدر اون خانم خوب پیگیری کرد و چندبار تماس گرفت قشنگ !
که پیگیری کنه ببینه مشکل من حل شده یا نه!
دیگه خلاصه زنگ زدم مجددا به کال سنتر دیگه گفتم ببین من این مشکل رو دارم
راه حلشم اینه! قشنگ راه حل هم بهش گفتم یه آقا بود خیلی خوب گوش کرد
و بررسی کرد گفت صحت حرفات واقعا تایید میشه ومرسی که همه چی رو پرفکت و درست توضیح دادی
من برات درخواست میزنم اینا فسخ کنن قرار داد رو و هزینه رو واریزکنند ببینیم چی میشه
در نهایت باید به الف بگم پیگیری کنه چون اون این سرمایه گذاری رو انجام داده برام.پولیم نیست
ولی نیاز هست که برگرده به حساب.
خوب الف زنگ زد ظهر که کاراش اوکی شده
و قرار داد دفتر رو فردا میبینده ویکم غر زد
که کار کردن با مرکز نشینها سخته همیشه یه طوری سرت کلاه میذارن که حالیت نمیشه!
منم گفتم به این میگن سیاست و حرفه ای گری خوب تو هم مثل اینا شو!
بعد انتقالیش به تهران هم اوکی شده
داره میره اونجا هم خونه رو ردیف کنه که بعدا بتونه
برا جابه جاییش راحت باشه
و گفت تو هستی؟ گفتم فعلا دورکاری آره اما بعد شهریور!
بارها به خودم میگم موجا؟ تو راهی جز رفتن وجلو رفتن نداری بخدا
ماشین زمان هم نداریم برگردیم به گذشته و یه چیزایی رو درست کنیم!
کلیت انسان راهی جز جلو رفتن و امید بهبود و یا امید تموم شدنش توی یه نقطه خاص میتونه داشته باشه؟