من امروز سعی کردم در حال زندگی کنم و این حالمو بهتر کرد.

خیلی سخته چون گذشته مثل یه کش تورو به سمت خودش میکشونه

و آینده هم همینطور

 اما خوب من تلاشمو کردم برای روز اول خوب بود و تفاوت حالم رو احساس میکنم

اتفاق جالبی که افتاد اینه من ظهر خوابم برد! یعنی برای خودمم عجیبه بعد شاید یکسال و اندی من ظهر خوابم برد

خیلی هم کمبود خواب دارم توی این یکسال گذشته

سوزه ضحی رو خوندم من سعی میکنم همیشه معنی قران رو بخونم تا اینکه اون جملات عربی رو

یجایی که خدا قسم میخوره به روز روشن و شب تار وقتی آروم میشه، که من شما رو رها نکردم

خیلی دل منو گرم کرد خیلی آرومم کرد.خدا میگه اخرت برا شما بهتر از دنیاست...

ولی شاید معنی دیگه ای هم داشته باشه اینکه اخر هر چیزی بهتر از اولشه!

و بعد از خوندنش خوابم برد خوابی که بعدش بیدار شدم و حس سنگینی وبدی نداشتم

توی خواب هم با ی بودم داشتیم توی یک شهر از کانادا بهار بود وبارونی توی خیابون بودیم دیگه باقیش یادم نیست...

آجی زنگ زد بهش گفتم تا اخر شهریور استعفا میدم گفت اره اهواز مناسبت نیست خودشم دوران تحصیلش اونجابوده

میگفت بی ابی و آلودگی و ناامنی کم نیست

و بهتر برگردی تهران

من تهران برام کار زیاد هست با سابقه ای که دارم

ولی از نظر روحی و مالی امادگی جابه جایی ندارم

اصلا به پانسیون رفتن هم فکر نمیکنم!

شاید موندن اینجا برام شده محدوده امن و الان امادگی خارج شدن از این محدوده رو ندارم!

حقوقم واریز کردن و من سریع پرداختنی ها رو انجام دادم.

نتونستم برم پیاده روی چون کلاس داشتم

و مدتها بود این کلاسم رو نصف و نیمه شرکت میکردم چون تایم پیاده رویم بود

اما امروز موندم و از اولش هم بودم و به نظرم توی روحیه ام تاثیر داشت بودن توی اون جمع

به مربیم هم پیام دادم که درسته من 3 ماه واندی مطابق برنامت پیش نرفتم اما پیاده رویم رو ترک نکردم

وزنمم اضافه نشده

بهم راهکار بده کم کم برگردم رو برنامه

راستش برنامه من خیلی سنگین بود والان برگشتن بهش برای من خیلی سخته

باید حداقل یک ماهی کج دار ومریض با ورزش سبکی در حد یوگا جلو برم یه اپ نصب کردم از یوگا

امشب قبل خواب باهاش پیش میرم ببینم چطوری...

دیروز با مشاور قبلیم یه صحبتی داشتم بهم میگفت علت اینکه رابطه شما تموم شد این بود

که مرحوم وقتی با تو بود احساس عدم کفایت بهش دست میداد

من درکی ازش نداشتم میگم یعنی چی؟ میگه خوب وقتی با تو بود و پیش من میومدین قشنگ مشخص بود تو بلدی چطور ارتباط بگیری با دیگران تو دیگران به خودت جذب میکنی بلد بودی تو کارت چطور لینک بشی سالم بلد بودی چطوری دوست پیدا کنی ارتباط مفید بگیری تو کارت موفق بودی همه ی اینا اکثرا به مردهای ایرانی عدم کفایت میده توی رابطه! بخصوص وقتی ته ذهنشون مرد سالار باشن و کلا مادرهای منفعلی داشته باشن!نمیدونم حقیقت داره این ماجرا یا نه؟ اما اون چیزی که میدونم پدرش ادم مستبدی بود و مادرش زن منفعلی بود باوجود اینکه تحصیل کرده بود اصلا مادرش لیسانش رو اول اشنایی ما گرفت. ولی دیگه نمیخوام به این چیزا فکر کنم

میخوام که به خودم و زندگیم فکر کنم. درسی که باید از رابطه قبلیم بگیرم رو اگر گرفتم که هیچی اگر نه حتما خدا جایی بهم گوشزد میکنه

 مشکل من تحلیل کردن بیش از حده! کاری که غلطه گاهی با تحلیل گذشته امروز و اینده رو از دست میدی!