سریال برق سیزن 3

دیشب هم تا صبح من نتونستم بخوابم با وجود خستگی زیاد

قرمه سبزی تقریبا پخت گذاشتم سرد شد گذاشتم یخچال 

و نشستم به مطالعه کردن و روتین های قبل خوابم

ساعت 1 ونیم بود فکر کنم خوابم برد که ساعت 2ونیم از گرما بیدارشدم

دیدم برق نیست

نگاه فیوزها کردم دیدم پریده باز. و فیوز زدم و خوابیدم دوباره یک ساعت بعدش همین داستان ادامه داشت

تا خود صبح دیگه اخرین بار ساعت 5 بود که یه نیم ساعتی گذاشتم فیوز خنک شد بعد روشنش کردم

و خوابیدم کلی به اون بالا سری غر زدم بذار من دوساعت بخوابم حداقل:)

دیگه ساعت 7ونیم بیدارشدم و وسایل صبحانه رو دیشب آماده کرده بودم

قشنگ منظم شدم عین روزهایی که حضوری میرفتم سرکار

و صبح سعی کردم روتین ها رو انجام بدم و روز رو خوب شروع کنم

بازم فیوز پرید و نشستم به انجام دادم کارهای شرکت و تماسها رو گرفتم و...

که کلا برق رفت.

زنگ زده بودم به این تعمیرکار گفت سرکارم ویکی رو میفرستم بیاد

گفتم ولی برق رفت گفت مشکلی نیس

مشکل از فیوزهاته وباید بیان عوض کنن

رفت فیوز خرید و اومد که صاحبخونه عین اجل معلق سررسید

و شروع کرد به غر زدن که من بالا بود مشکلی نداشت برقها و...

و بعدشم من هیچی نگفتم 

اون اقا جوابش داد و بعدم یه جور بدی بااین اقا حرف زد

که ناراحت شد

و منم دیگه امپر چسبوندم از بی خوابی و حال بد 

ولی جواب نداد اقاهه هم خوب جوابش داد و ردش کرد رفت!

وبهمم گفت بخاطر شما جواب دادم سکوت همیش خوب نیست

کارش انجام داد و پولشم پرداخت کردم 

وزنگ زدم تعمیرکار قدیمی بهش گفتم بازم عذرخواهی کنه اگر ناراحت شدن

ایشونم ناراحت شد گفت خیلی صاحبخونه ات بیشعوره من ایقدی براش کار رایگان میکنم

دلم میسوزه میگم بیوه است و بچه یتیم داره این شعورش نمیرسه تعمیرکاری که بخاطرمن اومده 

رو رد میکنه ؟ و بهش توهین میکنه؟!

دیگه من واقعا مخم نمیشه بیام گند اینو پاک کنم

برگشته میگه من بالا بودم مشکل برق نداشتم این خانم از وقتی اومده از برق می ناله همش

منم برگشتم گفتم جمله بندی این حرفتون سراسر توهین و اذیته، مگه من برق آزاری دارم اخه

این چه حرفیه میزنید؟

شما سه سال پیش اینجا بودید و دمای هوا خوزستان 50 درجه نبوده اولا!

دوما برق مشکل داشته باشه در فشار و دمای بالا خودشو نشون میده بعد چندسال

و من ناراحتم از این نوع حرف زدنتون

اخه قشنگ نیست.

فاکتور اینا بهش دادم و اومدم بالا!

کاش این دو هفته سخت هر چه زودتر تموم بشه.

و ایشون داره سواستفاده میکنه.

برقها تازه اومد فعلا کار میده ببنیم بعد نیم ساعت چی میشه؟

 

موجا ... ۰ نظر ۲ خوشم اومد :)

از انعطاف پذیری شکل آب شدم دیگه:)

استاد مهمون اومد براشون کلاس رو نیم ساعت پیش کنسل کرد

من اون موقع تو خیابون بودم

رفته بودم کوروش خرید

موجا ... ۰ نظر ۱ خوشم اومد :)

نو شدن حال‌ها رفتن این کهنه‌هاست

سلام علیکم:)

موجا ... ۰ نظر ۳ خوشم اومد :)

تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن!

خوب واقعا باورم نمیشه امروز داره تموم میشه

واقعا روز سنگین و سخت و پر از بغض و عصبانیت و خستگی بود

اما خودم شماتت نکردم چوون صبح که بیدار میشدم میدونستم چه روزی در پیش دارم

و سعی کردم خودمو کنترل کنم 

که به کسی آسیب نزنم.

 

موجا ... ۲ نظر ۳ خوشم اومد :)

جوون مهربون بود نه پیرمرد مهربون:)))))

خوب تا حالا شده یکی زنگ بزنه خونتون بعد فکر کنه مثلا داره با مامانتون حرف میزنه؟

یا صداتون با خواهر یا برادرتون اشتباه بگیرن؟؟

من زیاد صدامو با آجیم اشتباه میگیرن

موجا ... ۱ نظر ۳ خوشم اومد :)

آب دوغ خیاری طور:)

اینم از آب دوغ خیار خانوم سرآشپز وقتی دما بالای 50 درجه است

و کولرهم خراب:))

زنگ زدم چندتا تعمیرکار همه گفتن جمعه است وبیرون شهرن!

حالا یکی ندونه فکر میکنه بیرون از این شهر چقدهوا خنکه!

البته اینجا مد اکثرا باغ دارن بیرون از شهرولی خوب بازم گرمه

درنهایت کمی صبوری کردم و باز مجدد پشت کولر رو شستم

که خنک بشه و اگر مشکل ترموستاتش هست که داغ کرده

خنک بشه!

حالا جالبه موقعی که خاموش شد هم من تازه شسته بودمش

هر صبح یکساعت خاموشش میکنم و آب میریزم که خنک شه

چون هوای بیرون بالای 50 درجه است و تو راه پله است باید این کار انجام بشه

دیگه داشتم نامید میشدم

یکی از تعمیرکارها گفت من میام اما شب، بعد گفتم عصر بیاید حداقل که اگر وسیله نیازه

خودتون وقت داشته باشید براش تهیه کنید

گفت بیرون شهرم و مطلقا از این کارا نمیکنم برا کسی یعنی جمعه رو کار نمیکنم

اما باشه عصر برمیگردم بخاطر شما

و ....

پیرمرد مهربون عید هم اومد ابگرمکن رو درست کرد.

دیگه بعدشم پیام داد یک ساعت پیش که یاد اوریش کنم ساعت 6 که راه بیفته

اما در یک حرکت عجیب باز که کولر شستم و یک ساعتی که گذشت روشن کردم

درست شد، و فکر میکنم خیلی داغ کرده بوده!

سالن مرتب لباسها هم مقداریشون تکلیفش روشن شد

یخچال تمیز شد

گاز و آشپزخونه هم همینطور

تی هم کشیدم

موند لباسهای زیاد بیرونی که باید مرتب بشن وبه چوب لباسی آویزون کنم

یه سری اتو لازمن.

داخل کمد رو باید مرتب کنم.

و اتاق خواب و سروسامون بدم

پرده آشپزخونه و ملافه های اون شب که مهمون اومده بود و ملافه های تعویضی تختم هم خیس کردم.

که عصر بشورمشون.

خواستم گروه حذف کنم گروه وبینار رو میگم

که 7 نفری تقاضا دارن کلاس دومی دوباره تکرار بشه

منم قبول کردم گفتم اسامی رو اعلام کنید به ده نفر هم برسه من براتون تکرار میکنم.

 

موجا ... ۱ نظر ۳ خوشم اومد :)

جمعه نوشت تابستانی:)

تا حالا شدی یکی از زندگیش بنویسه؟ خیلی واقعی هم بنویسه و بدون دروغ بعد

تک تک کلماتی که بیان میکنه از احساساتش آرزو و رویای شما باشه؟؟؟

دیشب تا ساعت دو بیدار بودم و دوقسمت لوسیفر دیدم آخرای فصل سوم باز جذاب شد

موجا ... ۱ نظر ۳ خوشم اومد :)

وبینار تموم شد:))))))))

شکر خدا که این سری کلاس تموم شد و خوشحالم از نتیجه اش:))

یعنی عملا جونم در آومد این سری بخاطر خستگی و حرف زدن و توضیح دادن زیاد

خدا به همه اساتید و معلمین عمر با عزت بده واقعا.

خوب یادم نبود اصلا خودم ظهر وبینار کاری داشتم

موجا ... ۱ نظر ۲ خوشم اومد :)

صبحی دیگر....

خدا یه روز دیگه هم بهمون هدیه داد، اما مشخص نیست که امروز آخرین روز زندگیمون نباشه!

موجا ... ۲ نظر ۴ خوشم اومد :)

این مطلب فقط برای خودمه.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
موجا ...
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان