این مدت من اونقدری درد روحی کشیدم خودمم چاقو دست گرفتم این زخمها رو هی یکی یکی باز میکنم
دیشب کلاس زبانم به معنای واقعی افتضاح بود
این مدت من اونقدری درد روحی کشیدم خودمم چاقو دست گرفتم این زخمها رو هی یکی یکی باز میکنم
دیشب کلاس زبانم به معنای واقعی افتضاح بود
امروز خداروشکر خوب خوبم
این داروهای ضد ویروس برای من که خوب عمل کردن
جلسه برگذار شد
تنها چیزی که مشهود در تمام جلساتی که علی بختکی مدیرعامل بگذار میکنه
اینه بدون هیچ برنامه ای این جلسات برگذار میشه تازه هیچ هماهنگی هم در کار نیست!
بعد سلام واینا هم هیچ حرف خاصی نداره!
جز اینکه بگه این شمارمه زنگ بزنید پیام بدید بهم حرفایی که نمیتونید به مدیرای خودتون بزنید!!!!
یعنی عملا چغولی کنید جایزه بگیرید!
اگر میخواین یکی رو نفرین کنید بگید ان شالله تست پی سی آر ازت بگیرن:)))))
ساعت 4 رفتم مرکز تست
داداش از قبل هماهنگ کرده بود هرچند هماهنگ کرده بود و من نزدیک دوسه ساعت تو نوبت بودم
همین الان رسیدم خونه
دیگه عصری خیلی بهم ریخته بودم هم از نظر روحی
هم نفسم در نمیومد از بس اشکم دم مشکم بود مینا هم بلیتهاش رو گرفته بود اخر هفته داره میره
چقد دلم گرفت ندیدمش نتونستم یه خوراکی کادویی چیزی بفرستم ایقدی این مدت درگیر بودم که خودمم نمیدونم چطور گذروندم