اگر میخواین یکی رو نفرین کنید بگید ان شالله تست پی سی آر ازت بگیرن:)))))

ساعت 4 رفتم مرکز تست

داداش از قبل هماهنگ کرده بود هرچند هماهنگ کرده بود و من نزدیک دوسه ساعت تو نوبت بودم

همین الان رسیدم خونه

تو یه سوله بزرگ بود مال یکی نهادهای نظامی!

بعد همه دویست سیصد صندلی رو با فاصله 5 متری هم گذاشته بودن تقریبا و حتی موقع طی کردن مراحل

هم نمیذاشتن کسی نزدیک کسی بشه و باید فاصله رو رعایت میکرد

واقعا نظمشون خیلی خوب بود

من با بلوز و شلوار جین رفته بودم بلوزم حدود 85 سانته پاشدم به خود مرسیدم خط چشم کشیدم

شال یاسی شرکم رو پوشیدم هی قربون صدقه خودم رفتم گفتم تنها نیستی من کنارتم

اصلا فکر نمیکردم قرار بیام اینجا!

این برادرهامونم ایقدی منو نگاه کردن حیف که اجازه نداشتن اونجا به کسی تذکر بدن وگرنه میدادن:))))))

ایقدی نگام کردن:))) ولی سیستمشون خیلی کنده و قسمت بدش اینجا بود فقط

بعد که نوبت من شد یکی از کادرشون منو شناخت گفت خواهر فلانی هستی؟ و داداشت خیلی سفارش کرد اذیتت نکنیم:)

گفت چیزیت نیست تو که ماشالله بزنم به تخت از همه اینا سرتر و سرحالتری:) گفتم بیش باد والا

بعد گفت فرداشب ساعت 1 به داداش بگو پیام بده جوابشو بهش میگم برا خودم دوروز بعد پیامک میشه!

برااینکه خیالت راحت بشه وزودتر به جوابت برسی بگو داداش بزنگه :)

تقریبا از هر خانم که میرفت تست میداد یکی درمیون یکیشون جیغ میکشید و من میترسیدم واقعا

نوبت به من که رسید گفتم آقا من نمیشینم رو صندلی

گفت وای چرا خوب بشین گفتم بیمار بدحال نشسته دیگه بنده خدا صندلی ضدعفونی کرد برام

وای نگم از تستش واقعا بد بود حق داشتن جیغ میزدن من اگر همراه داشتم جیغ میزدم:)))))

ولی زشت بود دیگه رعایت کردم هنوزم بینیمو حلقم میسوزه

و سردرد شدم

بعد خداحافظی کردم اومدم بیرون یکی از برادرهامون اومده دنبالم میگه خانم خانم

میگه امری بود والا میترسم بگم بله یه چیزی خونده باشه:))))))))))))))))))))))))

گفت بهتون گفتن جواب تستتون کی بهتون میدن؟

گفتم بله آقای فلانی آشنا هستن گفتن سه روز دیگه پیام میدن

گفت پیامک تبلیغاتیت فعال اگر فعال نیست برات فعال کنم!

گفتم نخیر فعال و بای والا

دیگه زنگ زدم باز آژانس میگه خانم فلانی واکسن زدنت چی بود آخه ایقدی هزینه کردی این مدت والا

میرفتی فایزر میخریدی بهتر بود:)

بین راه هم نگه داشت میوه اینا خریدم و اومدم خونه

خداروشکر سرحالم فقط سرگیجه دارم ودرد بینی

الف هم زنگ زد ایقدی خودشو کشت از نگرانی

گفت نگرانت بودم گفتم مرسی زنگ زدی و...

بعد شرکت قبلی بهش زنگ زده امروز رفته بود مصاحبه اقای ر یادتونه؟ همکار سابقم تو شرکت قبلی؟

همون زنگ زده بود بهش چون دوست الف، الف گفت نظرت چیه؟ منم گفتم نظرم اینه باهاشون همکاری نکنی

چون محیطشون خاله زنکیه و پول زیادیم نمیدن درصدی هم بهت داده نمیشه

برو جاهای دیگه هم مصاحبه کن اگر دیگه جایی گیرت نیومد اینجا رو قبول کن

گفت فردا باز رفتم مصاحبه زنگ میزنم ازت یه مشورتی میگیرم امیدوارم سریع شاغل بشه سخته واقعا