امروز مجموعا اتفاقای افتاد که به مساله پذیرش و جلوگیری از فاجعه سازی از مسائل روزمره داشتم فکر میکردم.
امروز مجموعا اتفاقای افتاد که به مساله پذیرش و جلوگیری از فاجعه سازی از مسائل روزمره داشتم فکر میکردم.
هر که رنجی دید گنجی شد پدید
هر که جدی کرد در جدی رسید
یه سری مطلب هست که من تو کلاسهایی که از TA گذروندم و بهم کمک کرده رو به صورت خلاصه میتونم بگم
سلام عیدتون مبارک طاعات و عباداتتون قبول باشه:)
سلام دوستای خوبم خوبید؟
یه کارایی رو نمیشه تندتند انجام داد
مثل دوست داشتن...
نمیشه هم تند تند کسی رو دوست نداشت!
تقویم ها عجله ندارن!
صبر کنیم تا وقتش بشه...
سیب ها به موقع میرسن انگور ها به موقع میرسن....
محمد صالح علاء
توی اون روزهای حال بد و متشنج قبل از پایان سال نرگس بدون هیچ حرف و حدیثی گذاشت رفت، شاید بخاطر دردی که داشتم توی دلم، و غم بزرگم، غم از دست دادن نرگس برام فقط چندروز ناراحتی داشت و بعدش واقعا حل شد برام و گفتم اگر قرار کل دنیا منو تنها بذارن حتما دلیلی هست.
سلام وصدسلام به چندتا دوستی که بهشون آدرس وبلاگ رو دادم، شماها به اندازه انگشت های دستم هم نمیشید و دلیل داشتم که فقط آدرسم رو به شما چند نفر دادم.
راستش برای تعریف کردن حرف زیاد و ممکنه خیلی داستان شیرینی هم نباشه. اما سعی میکنم یه مقداریش تعریف کنم و سانسور کنم قسمتهای دردناکش رو.
سلام رفقا
راستش خیلی مردد بودم برای ایجاد یک وبلاگ جدید، وبلاگی که عمومی باشه و...
اما بالاخره تصمیمم رو گرفتم اینکه من بیش از ده سال هست به نوشتن عادت کردم و خیلی از شماها از اون موقع با من بودید و موندید.
دنیام خالی خالی شد یه عده خودشون رفتن یه عده رو خودم دور انداختم، آدم تنهایی شدم، این تنهایی اولش ناخواسته بود بعد شد خود خواسته و خودم شدم بهترین یار ورفیق همراه خودم هنوزم داریم تاتی تاتی پیش میریم ولی میدونم تهش به جاهایی خوبی میرسیم شک ندارم به خودم، وقلبا و عمیقا به خودم باور دارم.
ازتون میخوام آدرسم رو به کسی ندید.
اگر خودم بخوام به بقیه هم آدرس میدم فقط و فقط تعداد محدود و مورد اعتمادی رو بهشون آدرس میدم.
چون نمیخوام مرحوم یا بقیه از زندگی من خبر داشته باشند. وبرای من اونا به زباله دان تاریخ پیوستن.
هنوزم خشمگین میشم اسمش میاد ولی خداروشکر بهترم و مراحل پایانی سوگم رو دارم طی میکنم
حرف زیاد دارم، جوری که نمیدونم از کجا تعریف کنم.
فعلا این اولین پستم باشه تا بتونم ذهنم جمع کنم و تعریف کنم.