قاضی یا اقای لاصی؟ مساله این است!!!

خوب مامان اینا اومدن

و من صبونه دادم به مامانی

و از طرفی کارا شرکتم بود نشد اصلا روبوسی کنم حتی یعنی نذاشت

چون میخواست دوش بگیره وضدعفونی کنه دستاشو

دیگه منم وسطش کارامو میکردم

اجی هم که اصلا بالا نیومد با دوستش قرار داشت

بعد رییسم زنگ زد و گفتم مامانم مهمانمه و... بایدم برم بانک و پست و...

گفت تو هروقت خواستی برو من هستم پای سیستم

امروز صبح بد بود حالش اما اون تایم که زنگ زد بهتر بود

دیگه ناهارو اماده کردم و

اجی برگشت ازش پذیرایی کردم گفت باهات میام بانک برا ضمانتت

دیگه یه آژانس در اختیار گرفتم آجی رسوندم بانک مدارکمم بهش دادم

خودمم رفتم شورا

خوب من اولین بارمه رفتم اینجا

تاحالا تجریه دادگاه رفتن نداشتم جز یک بار که برای شاهد رفتم برای یه بنده خدایی

که جلو من بهش حمله شده بود

ودقیقا بخاطر شهادت من وقسم من دادگاه رای به نفع اون صادر کرد قاضی میگفت این خانم با مدرک ارشد این همه کمالات دروغ نمیگه هنوز یادمه اون موقع ارشد داشتن خیلی تاپ بود:)))))))

دیگه سوال پرسیدم از یکی از کارمندهای خانم

گفت برو فلان شعبه مدیرش همه قانونهارو کامل بلده!

کار راه اندازم هست!

دیگه رفتم دیدم یه اتاق چندتا کارمند

رییسشم گوشه راست روبه رو در نشسته، من حرف میزدم میگه بیاپشت پرده!

همون پرده ها پلاستیکی که همه ادارات کشیده جلو میز کارمندها

میگم خوب چرابیام؟

میگه نه میبینمتون نه میشنومتون صداتون کمه!

دیگه رفتم کنارمیزش

براش توضیح دادم گفت ببین امضا نکن میان اینجا رای به نفع تو میشه با 30 درصد!

گفتم خوب من نمیخوام دعوا کنم که!

گفت قانون بنگاهها رو داری؟

گفتم بله دارم

نشونش دادم و اینا بعد اجاره نامه قبلی رو نشون دادم و خوند

میگه که وای اهل بندری؟

میگم بله

بعد شمارش داد گفت نده به کسی به من زنگ بزن مشکلی داشتی الانم برو کد سنا بگیر

و...

گفتم براچی خوب؟ گفت که اماده باشی اگر شکایت کردن رای زود به نفعت صادربشه!

خلاصه منم برگشتم بانک پیش آجی از این کپی به اون کپی همه مدارک که باهم نمیگفتن!

بچهاوام جور شد خداواقعا اون خانم رو خیر بهش برسونه! وبه اجی واقعا!

دیگه آجی و من  هلاک شدیم واقعا تا 2ونیم بانک بودیم!

قرار شد نصف کارامونم فردا بریم بانک انجام بدیم خوشحال برگشتیم خونه

و نگران مامان بودم که تنهاست چندساعتی بود تنها بود ما 11ونیم زدیم بیرون

دیگه تارسیدم دیدم مامان هنوز خوابه خدا روشکر

و منم تندتندمرغهاروسرخ کردم برنج دم کردم

سالاد درست کردم مامان اینا که میگفتن خیلی خوشمزه شده

من اما فکر میکردم عین همیشه نشده ولی مامانم هی قربون صدقم میرفت که دستپختمو خورده

و مثل همیشه بهش چسبیده بخصوص که شورم نبوده بخاطر فشار خونش. البته خیلی دیر شد

نیم ساعت پیش غذا خوردیم و مامان و اجی خوابیدن نذاشتم که ظرفها رو بشورن

گفتم بخوابید خودمم نشستم که سروصدا نشه

بعد دیدم اون خانم کارمند بانک پیام داد که الان میدونم یه دوست خوب توی این شهر دارم

گفت که همه کارات ردیف شده فقط فردا میای اینارو بیار و...

بعد یکی از همکلاسها لیسانسم پیام داد

مرضیه، وای بچها میدونید؟ مرضیه کوچه بالایی من زندگی میکرده کل این دوسال

همزمان با من اومده اینجا خونه خریده

اینا اصلا اینجا نبودن که شوهرش نظامی هرسری یه شهرین

شما فکر کن!!

جمعه منو میبینه میگه من با ماسک هم شناختمت با همسرم بودم ولی شک داشتم

همشم میگفتم بخدااین موجاست هنوزم عین سابقش خوشتیپمه

اما فکر کردم اگر نباشی چقد ضایع میشم

و چندروز با خودم کلنجار رفتم تا امروز ازت بپرسم:)))

کلی بهم فحش دادیم:) شوهرشم به اون که تو چه رفیقی هستی که دوسال اینجایی

رفیقت تنهاست؟گفتم نه بگو رفیق خوبی بوده که منو دیده وشناخته و الانم پیام داده

ایقدی ذوق داشت

قشنگ مرضیه جز دخترای سالم کلاس بود که همون موقع هم متاهل بود

ولی خوب من اون موقع دنبال دوست و رفیق نبودم

اماالان خوشحالم که هست

کلی باهم حرف زدیم ذوق کردیم بابت پیاده روی وبیرون رفتنهایی که در پیش داریم:)

هرچندتمام این چندسال گاهی پیامی بینمون رد وبدل میشده

دیگه مرضی هم اینجا عین من تنها وغریبه و وای چقد دوست مشترک داریم:))

آژانسی سوپری قصابی ایقدی خندیدیم به این که اینا دوستای مشترکمونن

اینکه مرضی طبقه بالاشون گذاشتن برا فروش

میگه کاش نمیفروختیم تو میومدی اینجا پیش ما

میگه از اینجا نرم بخاطر امنیتش بخاطر بالا شهر بودنش و جز بهترین محله هاست

کلا پایینتر اینجا بدرد تو نمیخوره

نمیدونم واقعا خدایی منم قصد ندارم برم جایی یعنی دوست ندارم برم جایی

اما اینکه بمونم با 50 درصد ظلمه!

 

دیگه همون موقع بچها قاضی پیام داد! همون رییسه حالا من نمیدونم شوراها قاضی دارن؟

رییسن چین؟

به من پیام داده کجایی؟ خوبی؟یا خدا

معلوم از اون ادمهاست از قیافه اش موجه ومثبت بود

نه به الانش که اینطوری

یا خدا بچها یهو ذهنم ریلود شد

یادم اومد من یه همکلاسی داشتم که مال اینجا بود

بعد دختره همش میگفت اقای خانزاده اینطوری اونطوری

دختره تو شورا کار میکرد پسره پیام میداد بعد دختره رو اصلا نمیخواستا مشخص بود

یعنی فان بود عین مثلا دوست ورفیق پسره از اون لاصوها بود که همش دنبال جنس مونث بود!

لاشی لاشیییی

دختر اما دوستش داشت ولی میدونست اینو نمی گیره!

یهو گفتم خانم فلانی چطورن؟

پسره جا خورد بچها

گفت چطور ؟

گفتم ایشون هم اتاقم بودن!

وای پسره وا رفت اصلا

دیگه شروع کرد به جمع کردن قضیه که اره ایشون همکارم بود و الانم ازدواج کرده رفته!

و...

پیام داده کی وقت دارید همدیگه رو ببنیم و صحبت کنیم؟

یعنی چی ؟

وا منم بهش گفتم بنده 24 ساعتم پره امری بود همینجا پیام بذارید در اصرع وقت پاسخ داده میشه

خدایا الان اجی بیدار بشه میگه اون از ابی بیچاره که مخش زدی اینم از قاضی مملکت

میخوام بهش بگم خواهر این یکی نیاز به زدن مخ نداشت کلا ایشون دنبال مخ زدنن کور خونده ولی!

نریمان دوستم یادتونه که هنرمند بود

دیروز یه شعر سروده برا بنده

در این مایه ها که مختو بذار بزنم و...

بهش میگم نریمان جان من که بهت جوابمو گفتم

بعدم من فکر کردم فقط خودم ریسک پذیرم!

اخه هزاران کیلومتر فاصله است بین ما در این شرایط کرونایی

رابطه لانگ دیسیس توی این سن اخه؟

به کاهدون زدی اخه من شهرشونم دوست ندارم بچها که برم اونجا!

اما خوشحالم براش کتابش مجوز گرفته و داره چاپ میشه چندتا شعرهاشم برا منه

شانس منه کلا چراغ نفتی منو میگیره این از ابی این از این بعدم این قاضی لاصو:))

تازه با همکارها اون دوست بانکیم هم اوکی شدیم نکه دربانک بسته بودن

قشنگ همکاراش دوره ام کرده بودن:)

میخوام براشون شیرینی بگیرم

برا دوستم نمیدونم کادو چی بگیرم؟

به نظرم روسری مناسب باشه

اجی هم همین نظر رو داره که به نظر روسری خوب باشه

اما من فکر میکنم شال دوست داره

دیگه ببینم میتونم براش چه کادو خوشگلی بخرم

میخوامم دعوتش کنم خونه ام با مامانش.

یا اولین قرار شاید بیرون بگذاریم.

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
Divine Girl

اوه چقدر کار کردی دختر

چقدر خوب که دوستتو پیدا کردی ^_^ (به اون دختر حسودی می کند)

خوبه که دستت پره در مقابل صابخونه، نگران نباش، یه چیزی میشه دیگه

عاح انقدر بدم میاد از این مردا، نمونه بارزشم چن روز پیش دیدم، با یه بچه ها رل زده بود اومده بود پی وی من میگفت من دوست دختر ندارم اون جای خواهرمه :/ فقط نمی دونم چرا واسه خواهرش دنبال مکان می گشت :|

یه گلدون خوششگل هم به عنوان کادو خوبه :) من امروز داداشم پنج شیش تا کاکتوس واسم آورد :)

 

اره خودم که خیلی ذوق دارم ببینمش
دیشبم زنگ زد بیا باهم بریم بیرون گفتم هنوز مامان اینا هستن
وای باورت میشه این و داداش قالتاق تر از این حرفان که اصلا بشه گفت دست پر یا خالی مهمه
این یارو بد جور مشکل داره
کلا دیروز پیامهاش نشون آجی دادم شاخ درآورد از این همه بی بندوباری!
فدایت مرسی از پیشنهادت عالی:)
ااا مبارکت باشه کاکاتوسها:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان