سلام سلام:)

بنده اصلا دیشب خوابم نبرد از گرما

چون که تو اتاق خواب خوابیده بودم که مامان اینا تو سالن راحت باشن

ولی گرم بود پریود هم شدم دیگه کلا تاصبح من همینطوری بیدار بودم از گرما

فک کنم دوساعت خوابیدم

ولی خوبه مامان اینا هستن

دیروز که کلا به مهمونی گذشت، نفهمیدم چی شد اصلا

عصری داداش اینا اومدن داداش رفت دیگه برا امتحانش بخونه

بچها ومادرشون موندن

این وروجکها عاشق فلافل هستن  مامان اینام دوست دارن

منم مایه فلافل اماده کردم برا شام و بادمجون چون داداش عاشق بادمجون مثل من

دیگه اینارو اماده کردم و رفتم پست که یه سری مدارک مورد نیاز شرکت پست کنم

خانمه دفتر وباز کرد منم سریع آژانس گرفتم رفتم و اونجا کارم انجام دادم و

رفتم نونوایی نون خریدم و بعدم یه سری خرید ریز دیگه

و بستنی برا بچها

تا رسیدم خونه یه ربع به 9 بود

تارسیدمم شام رو درست کردم همش سرپا بودم البته اجی کمک میکرد

دیگه داداش اومد شام خوردیم همه هم دوست داشتن

پارمیسم همش میگفت عکس بگیرید عکس بگیرید:) اخرشم نگرفتیم:)

داداش یه تعجبی کرد که وا چرا رفتی شوا اخه؟؟؟؟؟؟؟؟ خخخخ

میگه لازم نبود حالا میریم حرف میزنیم دیگه

داداش من همیشه اهل مذاکره است! اما خوب من این عوضی هارو میشناسم

به فکرم رسید که پرینت پرداختی هام رو بگیرم ببرم برا داداش نامردش که زده زیر حرف وقولش!

دیگه تا اخر شب دورهم بودیم و داداش اینا رفتن بچهام گریه میکردن ما میخوایم شب بمونیم

دیگه رفتن و من چایی سبز دم کردم با آجی ومامان نشستیم به حرف زدن

تازه اون موقع من گوشی چک کردم

دیدم دوستم چقد تماس داشته وپیام داده که بیا بریم بیرون حرف بزنیم ودوری بزنیم

من مشغول بودم دیگه ازش عذرخواهی کردم گفتم مهمان ها هنوز هستن تا یکی دوروز دیگه

مامان اینا فردا میخوان برن کاش منم همراهشون برم

دیگه خسته بودن گفتم شما بخوابید

منم اومدم اتاقم ولی هم خسته بودم هم گرمم بودهم حال بد روحی داشتم بخاطر پریودی

صبحم صبونه دور هم خوردیم حسابی غذا از دیروز میچسبه بخاطر دور همی!

امروزم قرمه سبزی گذاشتم

رییسم از صبح زود پیام داده بود که من هستم پای سیستم تو خونه

تو راحت باش و کاری داری انجام بده!

ازش تشکر کردم و دیگه فعلا قرمه داره میپزه منم پای کارهای شرکتم

خیلی خوابم میاد و خستم ولی خوب دیگه باید بیدار وسرحال باشم