حال بد

دیروز هم خونه حالت خفه ای داشت برام

و برای دختر دایی

و برای لیلا حتی

دورهمی:))

دیروز بعد ناهار حس کردم دارم خفه میشم توخونه و نمیخوام تو خونه باشم

روز شد به خیر است!

این چندروز من ایقدی خواب و بیداریم بهم ریخته و قاطی بوده که ساعت از دستم در رفته

تولد جاده ای:)

بالاخره ما تونستیم خانم رو سورپرایزش کنیم

خواب زمستانی:)

بنده این فصل و فصل زمستون به زور کتک از رختخواب جدا میشم:)

صبحها همچنان بعد از آلرام میخوابم:)

عصرانه!

ظهر حال آشپزی آنچنانی نداشتم و بادمجون گوجه درست کردم

صبحانه::))))

دیگه همتون می دونید من عاشق وعده صبحانه ام

مودم جدید هم رسید:))

خوب خداروشکر همه ی خریدهام رسیدن

و هم اینکه مهمتر از همه مودم هم به دستم رسید و افتتاحش کردم:)

چای داغ و روز پاییزی سرد

خداروشکر بعد بارون هوا سردتر شد

من عاشق هوای سردم

باید من وسط قطب شمال به دنیا میومدم:)

مجردی و استقلال و نظم!

یکی از مصیبت های من بعد از مستقل شدنم نظم بوده!

 خونه داری بوده و مراقبت از خود!