نان جو!
قبلا نان جو خوردن نشانه ساده زیستی و اینا بود
و الان نشانه زندگی هلثی طور با کلاس و اینا:)))
دوستم دیروز تماس گرفته بیا بریم استخر و اینا
بعد میگه میدونی نان پروتیین شده 100 تومن؟
بعد ما الان سه نفریم بخوام سه روزی یه بسته نون تست پروتیین بگیرم
میشه 3 میلیون فقط هزینه نونم در ماه
ببین ملت به چه روزی انداختن که مجبورن برای نون خوردنشون هم حساب کتاب کنن!
گفتم برو از فلان کارگاه نون رژیمی بگیر کمی ارزونتر میشه ولی خوب حداقل 20 درصد از هزینه هاش اینطوری کم میشه!
واقعا چقدر شرایط داره سخت و سختتر میشه
من این دوسه روزه هی دور سر خودم میچرخم توی خونه تمیز کاری میکنم
اشپوخی میکنم:))) دیروز خورشت بامیه درست کردم برای میم هم گذاشتم که امروز ببرم براش
اونقدر اینجا گرم شده که من بجز چند روز پیش که دوقدمی اونم شب رفتم خونه میم
اصلا از خونه بیرون نزدم یعنی نمیتونم بزنم بیرون
عین لبو سرخ میشم بعدم برشته میشم توی این گرمای بالای 50 درجه!
برق هم که مارو خوب مورد عنایت قرار میده!
دیشب داشتم کنتور برق رو ثبت میکردم بقول خود اداره برق بهش میگن خود اظهاری!
از طریق اپ برق من و یه اپ دیگه که بهش وصله و کنتور رو تصویری پردازش میکنه
کار اسونی نیست یعنی خیلی شخمی طراحی شده و طول میکشه تا درست ثبت کنه اعداد رو!
تقریبا 35 مین طول کشید!
ببنید منی که توی این شرایط جنوب دارم زندگی میکنم بازم برقم اونقدر بهینه مصرف میکنم که برای سومین سال متمالی
همچنان قبض برقم صفر میاد! چون زیر حالت نرمال مصرفم!
منم باید بی برقی بکشم!
بعد فکر میکنین میشینم اسموتی یخی درست میکنم؟
نه خیر رطب با چایی میخورم هر یک ساعت:)))))))
از تایم های خالی استفاده میکنم برای اشپزی و غذاهای سالم
مثلا دیروز نان پیتای جو درست کردم البته نمیشه نان جو 100 درصد خالص درست کرد میکس با ارد سفید بود
ولی باحال بود وحس خوبی داد بهم چون اون تایم میخواستم برم بیرون اما اونقدر باد گرم میومد و به شدت هوا گرم بود حتی شب
که نشد برم بیرون
برا همین یه سالاد اولویه رژیمی درست کردم
نون درست کردم
اسموتی سبز درست کردم
ورزش سنگین روز پارو انجام دادم البته برنامه ام رو دستکاری کردم و روز پا رو سنگینتر کردم دیروز
تو اون چندساعت کار عملی به هیچ چیزی فکر نمیکنه ادم جز اینکه چیزی که داری درست میکنی خوب از اب دربیاد!
چندروز پیش مریم پیام داد که داره میره سر خونه زندگیش بدون مراسم!
گفت غمگینم حقیقتا نه برای پدر و مادرم انگار مهم بدون مراسم دارم میرم سر زندگیم و شهر دور
نه حتی برای شوهرم!
حقیقتا ما برای هیچکس مهم نیستیم دوستان اگر بخوایم به این فکر کنیم برای کسی در این جهان مهمیم حقیقتا در دل ماجرا پاسخ نه!
حتی اگر از پدر ومادرتون بپرسن اینو! در عمل ما برای هیچ انسانی روی این کره خاکی مهم نیستیم
و فقط وفقط خودمون داریم و مبنا و اساس زندگیمون رو اگر روی این بذاریم که ایا برای کسی مهمم؟ ایا کسی نگرانمه؟ ایا کسی برام کاری میکنه!
هیچ اتفاقی در بیرون نمیفته جز اینکه شما تایمتون رو از دست می دیدید!
گفتم اگر دلت عروسی میخواد اینو بگو!
اگر نمیدونم دلت مراسم باشکوه میخواد درخواستت مطرح کن نهایت نه میشنوی و شرایطش رو نداره!
اگر هم فقط دنبال دلسوزی دیگرانی که دیگه باید بری تراپی ببینی چراایقد در فاز قربانی بودن لذت میبری ازشرایط؟؟؟؟؟