یکی از مصیبت های من بعد از مستقل شدنم نظم بوده!
خونه داری بوده و مراقبت از خود!
مراقبت از خود برای من ته همشون اتفاق افتاده یعنی اول اولویتم همیشه کارهای خونه و...بوده بعد خودم
که متوجه شدم و سعی در اصلاحش دارم!
من یکمی وسواس نظم دارم
و برام مهمه همه چی مرتب باشه
کلی پول دادم نظم دهند های مختلفی از دیجی کالا خریدم
و از وقتی عصر رسیدن مشغول مرتب کاری بودم و همش میگفتم خدا پدر اونی که این نظم دهنده ها رو درست کرده و خلقش کرده بیامرزه!
نظم دهنده های کیف و کفش و لباس و لباس زیر و جوراب!
و من نظم دهنده صندوق عقب ماشین
اینها خیلی خوبن برای توی کمد میتونی هرچیزی رو به نظمش بندازی توی همون قسمت برای من شش قسمتی بود اگر اشتباه نکنم
و راحت شدم واقعا
دیگه بهم ریخته نمیشه و هرچیزی مشخص کجاست!
هنوز کلی لباس سرگردان اون پایین دارن به بنده التماس میکنن اینهارو هم نظم بدم!
چمدونها هم بایدباز بشه و مرتب بشه
خوبی این نظم دهنده ها این بود یه نیم تنه ورزشی که هنوز لیبلش بهش آویزون بود پیدا کردم که خداتومن پولش بود دوسه سال پیش و سایز من نبود
ولی سایز لیلاست و این لیلا این روزها عاشق ست های ورزشی و ... است
و حسابی هم لاغر شده میشه کادو تولدش با نیم تنه دیگه که از دیجی کالا براش خریدم
امروز اومد دم در خونه لگ هایی که خریده بودم برا دوتامون رو برد هرچی گفتم بیا داخل نیومد چون دید حال ندارم
بعدش صبح صاحبخونه زنگ زد سگ محل کردم پیام دادم که دستم بنده و پیام بده که نداد!
الانم با دخترش دیدمش اونور خیابون بودن خودمو زدم به ندیدن
اصلا دوست ندارم کوچیکترین برخوردی داشته باشم باهاش رو مخه کلا
تمام روز توی رختخواب بودم فیلم دیدم و زبان خوندم
و کار خاصی جز اینا نکردم
الانم رفتم فروشگاه نون خریدم و خریدهای قبلیم حساب کردم و برگشتم
بعد دختر دایی زنگ زد یه وبینار داشت استادشون گفت بیا تو هم گوش کن
که من یکمیش رو گوش کردم و باقیش رو حوصلم نشد
کلی چایی و دمنوش خوردم امروز احتمالا بتونم پس فردا برم باشگاه
الان دوسه ساله تقویم پریودی گذاشتم
و همینطور چندماه بهداشت روان دوران قبل پریودی رو رعایت میکنم و حس خوبی بهم میده
دیگه با مساله بهداشتشم بخاطر وسواسی که دارم کنار اومدم کاملا و حس کثیفی ندارم دیگه
حس نو شدن و زایش دارم بیشتر
لاک قرمز زدم دیشب و امروز که رفتم بیرون چقد با بارونیم ست بود:)
مجدد پیج اینستاگرامم رو هم دی اکتیو کردم چند روز پیش و به نداشتنش عادت کردم و سم های روحی ورودیش بسته شدن:)
اقا تمومش کردم hellbound مخم بدجور قاطی کرد هم از این حجم خشونت و بعدم فلسفه ی پشت فیلم که در خصوص مذهبه واقعا مخمو
هنگ کرد! خدابگم استاد زبان چه کنه در این موارد بهش میگم استاد زبون والا این چه وضشه؟
من برم باقی کار کمد دیواری هم تموم کنم و خیال خودم برای همیشه راحت کنم.
