این چندروز من ایقدی خواب و بیداریم بهم ریخته و قاطی بوده که ساعت از دستم در رفته
پارسینا زنگ زده به من از مدرسه اومده میان وعده اشم خورده
من تازه بیدار شدم میگم میگه ساعت چنده؟ میگه وای من ساعت 7 بیدال شدم تو هنوز خوابی:)فداش بچسبم من
باباش میبردشون بالن طبقه بالا آفتاب بگیرن یه ربع
بعد من اصلا رنگ آفتاب نمیبینم روزها
عین زندان های شده زندگیم تو دوران کرونا!
داداش یه چیزهایی به من میگه همیشه که به هیچ کس نمیگه حتی به رفقاش!
بعد تهش امروز برگشت گفت ولی به کسی نگی!
اولین بار بود گفتم ایقدی برات مهمه؟
میگه چون عادت تورو میدونم بدونی یه چیزی سود داره به همه میگی برن انجام بدن سود ببرن:)))))))
راست میگه
لگ هایی که خریدم یک سوم قیمت بازار بود
بعد برا دختر دایی و لیلا هم چندین رنگش خریدم برای آجی و زن داداش هم
کلا نزدیک به دو جین من از اینا خریدم براشون هنوززم میخوان دیگه تموم شد
چقد زحمت داشت خریدش و اوردنش از بندر وبه دستشون رسوندن
------------------------------------
دیشبم نشستم پای فیلم دیدن تا ساعت 2
یه سری سوال بی جواب دارم که هرچی میگردم و فکر میکنم براشون جوابی پیدا نمیکنم!
سخت درگیری روحی دارم سر یه مسائلی
مزخرفترین عادت من تحلیل بسیار
که متاسفانه کارم بهش دامن زده و بیشترش کرده
و باید به ذهنم استراحت بدم ایقدی نره تو ته توه های هر چیزی و عنش در بیاره!
هنوزم یه مشاور خوب پیدا نکردم بشینم باهاش حرف بزنم
یکی پیدا کردم که شش ماه میگه وقت ندارم وقت نمیده و واقعا هم سرش شلوغه!
امروز به دوستم گفتم بهش بگه شاید وقت داد با پارتی چون خودش معرفی کرده!
---------------
امروز من ست های باشگاهیم رو که شستمشون رو اتو بکشم باید بچینم به ترتیب کفشهامم بشورم.
دیشب زخم دستم بسیار ناجور شده بود حس میکردم میخواد انگشتم بترکه از درد و خشکی
خشکیش عین پوست مارشده بود
یه کرم ایروکس داشتم اتوپیکس یکم زدم بهش انگاری نرم ترشده
سری های قبلی روش اثر نداشت
------------
لامصب چقد فیلم اتاق قرمز خوبه دوستش دارم
اولین فیلم ترکیه ای که دارم میبینم هست
بجز کلید اسرار براجوک:)
ناهار حس درست کردنش نیست یکم از استامبولی میگو دیروز مونده و کته پریروز همینها رو با ماست و سالاد میخورم
--------
نوشابه کوکا خریدم ولی نخوردم منتظرم بایه غذای مناسب بخورمش
هوس دیگه چه میشه گفت
دیشب حساب کتاب میکردم که سوپری رفتنی در روز حداقل 100 تومن هزینه داره!
چقد اوضاع خراب شده که فقط میشه ضروریات رو خرید همین
تف به عاملان این اوضاع همین
---------
این روزها خیلی تف تفیم سر این قضایا
امشب کلاس زبان کنسل کردم یعنی دیشب پیام دادم به استاد
نیاز به خلوت داشتم
چون دوستیم باهم حس میکنم ناراحت شد انتظار نداشت کلاس این هفته رو از دست بدم!
یعنی سر درددل دوتامون بازه اخر کلاس
امروز برم بیرون برای خرید نون دلم برای بوی نون تازه موندن توصف نونوایی بین مردم تنگ شده همین.
------
دیروز یکی از همکارهای الف تولد داشتن عکس استوری کرده بودن
خوب همکارهای سابق من محسوب میشن دیگه
و قاعدتا من شمارشون دارم و بلعکس
بعد هیچ کدوم خوشگل نبودن خدایی من خیلی هاشون نمیشناسم چون تو این دوسال گذشته خیلی ها رفتن و اومدن
به الف میگم الف حق داری که میگی اینارو تحویل نمیگیرم همه زشتن خو
خخخخخ
میگه اره میبینی انگیزه ادم از بین میره :)گفتم دیگه نگو تحویل نمی گیرم بگو تحویل گرفتنی نیستن خو
البته مزاحه اینا خوشگلی و زشتی سلیقه ایه