خداروشکر بعد بارون هوا سردتر شد

من عاشق هوای سردم

باید من وسط قطب شمال به دنیا میومدم:)

دیشب اش گرم کردم نوش جان کردم و همچنان توی رختخواب مونده بودم

البته کمد هم مرتب و حسابی تمیز شد

وتموم نظم دهنده ها رو ازشون استفاده کردم

ایقدی کمد تمیزومرتب و اوکی شد که کیف کردم همه متنفر بودم از بهم ریختن نظم اینا

تمرین اسپیکینگ رو برای استاد فرستادم و اوکی داد

وبعدش نشستم تو یوتیوب سرچ کردن و تمرین کردن

ملافه ها رو هم خیس کردم دیشب به همراه روبالشتی ها

اما تا دو خوابم نبرد طبیعی چون خسته نشده بودم و همش در حال استراحت بودم به جز قسمت مرتب کردن کمد

اخر شب بود که یکی اف اف رو زد

و دیدم پست چی تماس گرفته

و بعد رفتم پایین بسته اخری از دیجی کلا هم که پادری های خز سفید بود رسیده بود:)

گفت گفتم دیگه این اخرین بسته خانم موجاست بذار الان ببرمش خیالش راحت کنم

یکی از لذت ها رسیدن پست چی و بسته است که من کیف میکنم و انباکسینگ کردن خریدها

از پادری ها راضی بودم و خوشگلن یکیش رفت جلو در یکی هم جلو سرویس

با فرشهای من که نمدی هستن هم میخونه هم تضاد قشنگی ایجاد کرده

و امروز باید ناهار درست کنم

صبحم یه دوش حسابی گرفتم و ریلکس کردم

مودمم امروز برسه حسابی خوشحال میشم اینم راه بندازم و بچسبم به کار

فقط از لیست کارهام که هی عقب انداختم کوتاهی موهام مونده

یه روز با دخترا برم کوتاه کنم موهام رو یعنی در حد اصلاح و نوک گیری و کوتاه کردن قسمت های سوخته و خشک

که من راحت بشم و احیاش کنم

این سشوار شونه دار جدید رو دوست دارم و کلی کارم رو راه انداخته.

دیروز یکی از دوستام بعد 11سال از همسرش جدا شد با یه بچه 4 ساله تو یک کشور دیگه

وچقد ناراحتشم چقد قلبم همراهشه و چقد درکش میکنم جدایی اصلا تصمیم آسونی نیست جدایی اصلا مساله دوست داشتنی نیست

و من هنوز بعد گذشت 9 ماه یه خاطره هایی یه حرفهایی بهمم می ریزه هرچند تحت هیچ شرایطی دیگه دلت نخواد بااون آدم بمونی ودر ارتباط باشی!

اما دلتنگی وخاطرات میمونن و کار خودشون میکنن

این دلتنگی به ما میگه هیچ وقت و همیشه دنیا به میل ما پیش نمیره

و باید بپذیریم که نمیشه یه آدمهایی رو کنارمون نگه داریم و لازم گاهی برای رفتن به مقاصد بالاتر یه کسایی رو که یه روزی عزیزمون بودن

بذاریم کنار چون دیگه باهاشون نمیتونیم کنار بیایم و هردو داریم آسیب میبینم و از طرفی در لحظه زندگی کردن ولذت بردن یاد میگیری!

همین . قدر داشته هات رو بیشتر میدونی چون میدونی ممکنه از دستت برن!

الان که داداش داره میره من یکم خیلی کم ناراحتم

چون تمام این دوسه سال کنار هم زندگی کردیم و خاطرات خوب ساختیم بدون یک لحظه بد حتی

بدون کوچیکترین اختلاف و بی محلی

بدون کوچیکترین دردی که بهم برسونیم کنار هم بودیم رفیقتر شدیم

الانم خوشحالم که به هدفش داره میرسه میدونی روزی هم که من برم اون خوشحال میشه.