روحی وجسمی!
من 15 دقیقه وقت دارم
این چند روز خیلی شلوغ بودم
با تغییر شدید روند!
الان له له هستم ولی امروز اونقدر روز سخت و مهمیه تو کمپانی در بخش ما
که نگم
همه فشار هم روی من و اون خانم مدیرهست
از دیشب تا الان 5 جلسه رفتیم باهم برای هماهنگی بچها
خسته ام شدید و کمبود خواب دارم
ولی وقت گریه کردن و تخلیه روانی رو ندارم!
باور کنید از دیروز میخوام گریه کنم ولی وقتشو ندارم
الان همین 15 دقیقه هم دارم هم اینجا مینویسم هم همزمان با همکارا تسک پیش میبرم
اشکام تو چشام حلقه زده ولی خوب فرصت ریختن نداره
بخشی از زندگی همینه
برای موندن و بقا و رشد لازم انگار که تو به هیچ کسی جز پاهای ضعیف و نحیف خودت تکیه نکنی
خوب اون 15 دقیقه تموم شد وبه خیر گذشت
الان یکم تایمم بیشتر تا چند مین
گرسنه ام و باید پاشم سریع غذا گرم کنم
یه قهوه هم بعدش بخورم که بتونم سرپا بمونم
یه دوش اب گرم نیاز دارم که تااخر شب تایم دوش گرفتن ندارم
شونه هام داره سنگینی میکنه زیر بار
ولی دارم میسازمش که فقط شونه های خود ادم ادمو میتونه نگه داره حداقل 40 ساله اینو یاد گرفتم
امیدوارم همه چی برات به خوبی و خوشی پیش بره و شب با خیال راحت و بدون فکر و خیال بتونی بخوابی موجا جان :)