دیشب اثرات اون قهوه باعث شد خوابم نبره
البته دوش نگرفتن هم دلیل بعدی بود
چون دیشب به علت تعمیرات اب خیلی خیلی ضعیف بود
و اعلام کرده بودن تا ساعت دوازده روز بعد همینه وضع!
دیدم خوابم نمیبره ساعت 1و نیم فشار اب بهتر شده بود
رفتم دوش گرفتم تا موهام یکم خشک شد ساعت 2
تازه نزدیک های ساعت 3 خوابم برد
چون تمرینات امروزم سبکترین روز هست
عجله برا باشگاه رفتن نداشتم
و آلرام رو گذاشتم روی ساعت 7 و45 دقیقه
سه چهار ساعتی خوابیدم و بیدار که شدم
میم زنگ زد ببینه رفتم باشگاه یا نه
گفتم بنده تازه دارم بیدار میشم
و اثرات تشویق کردن یه عزیزی ساعت 9 شب که بنده قهوه بخورم
باعث شد بنده بیدار بمونم ایشونم خودش غرق خواب ناز بود
گفت من دیدم حالت خیلی بده کافیین بهت نرسیده تشویقت کردم
وگرنه بیدارم میکردی پا به پات بیدار میموندم
اینو بنده خدا ثابت کرده زیاد! که من اخر هفته ها نمیذارم بخوابه:))))))
دیگه پاشدم با ارامش صبحونه هرروزی که پنکیک موز هست رو اماده کردم
و بعد خوردن صبحانه هم ساعت 8و45 دیگه باشگاه بودم
همون اول که وارد شد یکی از خانمها اومد پیشم
گفت که من چند وقته شمارو دیدم اینجا خیلی دوستتون دارم
هم رفتارتون هم اخلاقتون و ظاهرتون دوست دارم وبا اجازه به داداشم معرفی کردم
اگر اجازه بدید بیایم برای امر خیر
من یه رژ جیغ قرمزی زده بودم
عین عروسها مجه میزدم(مژه میزدم)با اون ریمل ضد اب که مژه های بنده رو برده بود تا وسط پیشانی
گفتم به من لطف دارین من قصد مزدوجی ندارم واقعا
یکم اصرارکرد حالا اشنا بشیم و....
گفتم نه واقعا ببخشید و من باید به تمرینم برسم
و...
تمریناتم رو انجام دادم
و ساعت 10ونیم خونه بودم
کار دومم تاالان خوب بود چون نیمه وقت بود
مدیرشم خیلی حراف هست ولی خیلی رو مخ نیست چون ماهی دوماهی یبار حرف میزنیم !
بعد میره پیداش نمیشه!
تا دوماه بعدش که باز چند روز هست و بعد باز میره تو افق
این چندروز برگشته هی تماس و هی پیام
بعد سر تعداد پروژه ها و پول دادن
هی حرافی میکنه تاالان برا پرداخت هیچ مساله ای نداشتیم!
بعد دیروز دوتا از تعداد پروژه ها کم کرد!
من هم بی دقتی کردم گفتم اوکی یعنی اشتباه برداشت کردم فکر کردم حسابشون کرده!
من اشتباه کردم
بعد صبح دیدم باز ویس داده و یکی دیگه رو کم کرده!
دیگه امپر چسبوندم
گفتم بیام خونه ببینم این چی میگه
نشستم حساب کتاب کردم مستندات توی سایت هم که موجوده اصلا نیازی نبود من بخوام سند بدم بابت کارم!
حالا ایشون یکم گیره من ایمیل هم میکنم!
این سری یه رونوشتم فرستادم واتسپش!
هیچی دیگه مستندات فرستادم براشم شمردم
بعد میگه ببخشید من اشتباه کردم!
واقعا برام مهم نبود بااین ارزش پول ملی چقدر بالاتر یا پایینتر
ولی تجربه ثابت کرده حساب کتاب نکنی 90 درصد موارد کارفرما پولت رو میخوره یا کم میکنه!
تااین حد مردم کم فروشی شدیم
قبلا معذب بودم از طرف حساب بکشم یا حساب کتاب کنم!
ولی الان نه واقعا
تجربه دیگه اینکه وقتی یه مدیر مدام میگه من تو تیم کارکنانم هستم من طرف شماهام!
بدون این حرفش چرت محضه!
اینم از تجربه این همه سال کار فهمیدم مدیر ایرانی یا ماون ایرانی وقتی اینو میگه
که میخواد زیرزبونت بکشه یا اینکه از حقت بزنه!
ولی خوب ما دیگه بچه نیستیم
امروز یکی از بچها میگفت که شوهرم نمیذاره با هیچ کس بیام باشگاه
میگه فقط خودم باشم!
برای همین چند روز که نیست منم نمیتونم بیام باشگاه
اینو یه جوری داشت برام تعریف میکرد که شوهرم خیلی دوستتم داره!
درصورتی که مادر همین دوستمون هم میاد باشگاه ماشینم داره!
من ماه من ماه سکوت شدم
اخه واقعا فکر میکنی این یعنی دوست داشتن و مراقبت؟؟؟؟؟
کم سن این دوستمون اما چند سال دیگه میفهمه چه غلطی کرده
برگشتم خونه ناهار لوبیا پلو درست کردم
همزمان با مدیرم و همکارم حرف زدم و کارای شرکت رو پیش بردم تا 3ونیم
بعد گرفتم خوابیدم نیم ساعت تا 4
لیلا و نازی تماس گرفتن حرف زدیم
بعدشم رفتم بیرون یه کفگیر سیلیکونی بخرم
کفگیر و خریدم و کلی هوازی و رفتم فیله مرغ هم گرفتم وبرگشتم خونه
فردا باشگاه ندارم و روز تعطیلیم هست
قرار ظهر برم پیش میم
یکم خونه رو تغییر دکور بدیم
دیگه همینا بایدعکس بگیرم برای دکتر که برنامه جدید بنویسه
و...
