خداروشکر که بازم بوی خاک نم خورده و بارون رو دیدیم و بوییدیم
تو این فصل برای جنوب این یک نعمت محسوب میشه:)
این چندروز اعلام بارندگی کردن
هرچند بارون امروز اسیدی و نم نمک بود
ولی همینم خوب بود
امروز رست بودم و باشگاه نداشتم
هرچند بدن درد شدیدی هم دارم
و بدنم نیاز به استراحت داشت عین روزهایی که ادم اولین بارش هست میره باشگاه بدن درد دارم
بخاطر تغییر برنامه و یک ماه و اندی دوری از تمرینات هست
اشتباه کردم که این چند روز منیزیم و گلوکوزامین و امگا 3 نخوردم باعث میشد کمتر بدن درد بکشم
عضلات بازوم و عضلات پام کامل گرفته نشست و برخواست سختمه
امروزم که خداروشکر ناهار داشتم
پس سعی کردم بیشتر استراحت کنم ولی نشد
و اتفاقا کمتر از هرروز خوابیدم
عصری هم پاشدم یه مانتو عبایی راحت پوشیدمو یه صندل میخواستم برم کافه
این روزها همش دوست دارم مشکی بپوشم نمیدونم چرا؟؟؟
اونقدر من لباس رنگی دارم ولی همش دست و دلم به لباسهای مشکی و تیره میره
برای تولد نازی هم یه شومیز خریدم امیدوارم دوستش داشته باشه تو مایه های شومیزهای هنری که سلیقه اونه
امروز ویزیت هم شدم نوبت دکتر داشتم داروهای اضطرابم عوض شد
البته به درخواست خودم هرچند که از اینکه باز موش ازمایشگاهی بشم متنفرم ولی تمرکزم اومده پایین بااین داروها
امروز حتی میم هم به این اشاره کرد که فعالیتت خیلی کم شده
من خیلی ادم کاری هستم و کلا زیاد کار میکنم ولی امسال عین لاک پشت شدم
قدرتم اومده پایین
رفتم داروخانه داروهام رو نداشت فقط یه دونه از قرصهام رو داشت اونو گرفتم باقی رو سپردم به میم که فردا بره بگیره
خودمم رفتم کافه محبوبم هرچند امروز شلوغ بود و یه دورهمی گذاشته بودن اونجا همشونم مرد میانسال به بالا:)))))
خیلی هم شلوغ و پر جرف بودن و نشد رو میز همیشگی خودم بشینم
ولی همینکه رفتم کافه توی این هوا خوب بود
و امروز کیک شکلاتی خوردم هرچند خیلی شیرین بود برا من و نصفش بیشتر نخوردم
ولی چایی چسبید
یکی از فیوریت هام اینه این کافه رو تو بارون برم 5شنبه انگار بارونیه حسابی
میم هم احتمالا دوسه روزی بره سفر
فکر کنم یه دوری برا دوتامون لازمه
منم باید یه چند روزی برم سفر به زودی
بلیطها رو چک کردم میخواستم برم شیراز ولی چون بارونی منصرف شدم
شاید برم اصفهان خونه داداش
خودش به زودی میاد احتمالا باهاشون برم
ببینم برنامه کاریم چی میشه؟