عجب این دوسه روزه بارون اومد و حس زمستونی به این شهر جنوبی داد:)
منم کمی مشغول زندگی و خودم و کارم بودم
روز 4شنبه که نوبت تراپی داشتم و کلا به جاهای خوبی رسیدیم
ولی تاخیر خورد نوبتم و منشی جدید بود و تازه کار و نمیدونست باید بهم اطلاع بده
و یکساعتی معطل شدم
از اون طرفم تازه ساعت 11شب من از کلینیک زدم بیرون
میم تماس گرفت چطوری میای؟ گفتم یکم پیاده میام گفت ساعتو نگاه کردی بیب؟
ساعت 11 شب :)تازه من اون موقع متوجه شدم ساعت 11 شبه
وقتی دیدم خیابون شلوغه دیگه قدم زنان اومدم تا داروخانه داروهامم گرفتم و از اونجا
هم با ماشین اومدم خونه
گشنم بود فروشگاه نزدیک خونه پیاده شدم و هوس شیرینی کرده بودم
بهم باقلوا نفروخت گفت تازه نیست:) محبوب بودن توی محله یعنی همین:)
کیک و کلوچه خریدم یه فلاکس چایی دم کشیده خونه منتظرم بود
قرار بود ساقی بیاد پیشم یه چیزی بیاره برام که من یادم رفت بهش زنگ بزنم
بگم امشب با میم قرار دارم
دیگه خودشم تماس نگرفت بنده خدا
صبح از خونه میم که اومدم ساک باشگاه رو برداشتم رفتم باشگاه هیچکس جز کمک مربی نبود
و منم با خیال راحت از 8ونیم تا 11 یه تمرین اساسی و دلچسب کردم
یادم رفته بود کتونی هام رو بذارم تو ساک با جوراب تمرین کردم ولی بهانه نیاوردم:))))
این هفته تونستم پرس سرشانه 20 کیلویی رو به 10 تا 12 تا برسونم که خوبه نشونه اینه قدرتم داره برمیگرده
ولی هنوز تغذیه ام مورد داره شکر تو تغذیه ام هست که برای رشد عضلات اصلا خوب نیست
و میزان پروتیینمم کمه باید برگردم به تغذیه حرفه ای خودم
از باشگاه که اومدم بارون شدید بود بااینکه کوچه بغلی باشگاهمون من تو همین فاصله5 دقیقه ای موش ابکشیده شدم
البته خودمم اروم اومدم که خیس بشم
خیس خیس رسیدم خونه ولی حال داد
یه دوش اساسی گرفتم و تغذیه بعد تمرین و سعی کردم بخوابم
خوابم نبرد و پاشدم کیک سیب درست کردم میم عاشق این کیک شده
میگه رسپی اش رو یادداشت کن که یادت نره
همیشه باهمین پیش برو
اینم مثل رسپی کیک هویجی که بهتون دادم عالیه
من متوجه شدم کیک توی قالب قطور و مثل سرامیک بهتر پخته میشه وکیفیت بهتری داره
هر فری یه دمایی داره و به دستورات در مورد دمای فر عمل نکنید به مرور دمای درست دستتون میاد
مثلا الان من بعد چندسال متوجه شده دمای 150 تا 160 برای کیک های من خیلی خوب هست
و سر 40 دقیقه کیک من عالی میشه
قالب سرامیکی بهتر از قالب های گالوانیزه و تفلن و ... است
باید چندتا قالب سرامیکی دیگه بخرم
کیک و قهوه رو نوش جان کردم و یه فیلم دیدم
و بعدم پاشدم کت سبز وشال سبز و شلوار کرم و ونس کرم پوشیدم با ساعت میم ست کردم::)
زدم بیرون قدم زنان
هوا بهاری و خوب بود با یه نمه بارون
حسابی هم پیاده روی کردم هم خریدای خونه رو انجام دادم و تو راهم فلافل گرفتم برا شامم
و اومدم خونه حال کار خونه نداشتم
و سعی کردم زود بخوابم ولی شب با تماس میم بیدار شدم
امروز ولی اشپزخونه و سالن رو حسابی تمیز کردم
و باید اتاق خواب رو هم عصری حسابی تمیزو مرتب کنم
دراورو کشوها و کمد رو هم اگر بتونم عالیه
امروز دلم صبحانه بیرون میخواست ولی همت نکردم و اونقدر نشستم عکس وفیلم وافل دیدم
ولی حس درست کردنش نبود در نهایت تخم مرغ با رب خوردم:))) گاهی زندگی همینقدر بذری تخیلیه:))
خوب من پاشم برم یکم استراحت کنم و یکم از کارای شرکت مونده اونم تموم کنم
و بعدم مرتب کردم اتاق و شستن یه عالم لباس باشگاهی و خونگی یه ادم وسواس:((((