کمی تحرک!
صاحبخونه با افزایش 40 درصدی اجاره پرونده رو بست!
من هم حوصله بحث نداشتم اصلا به نظرم منصفانه بود در این شرایط!
صاحبخونه با افزایش 40 درصدی اجاره پرونده رو بست!
من هم حوصله بحث نداشتم اصلا به نظرم منصفانه بود در این شرایط!
پیشبرد کارهای شرکت 100 درصد
اما کارای پروژه ایم فقط ده درصد!
امروز اضطراب کمتری داشتم اما بی انرژی تر بودم
جوری فاطیما برگشت گفت پریودی عمه که ایقد بی حوصله جوابمو میدی؟
اضطراب پس از سانحه
این روزها تا میرم بیرون
همش فکر میکنم اتو رو روشن گذاشتم
گاز بازه!
شارژر روشن
تا برگردم خونه اتیش میگیره منفجر میشه
دقیقا همین تصورات بامنه وقتی از خونه میزنم بیرون
اصلا یادم نمیاد مثلا اتو خاموش
شارژر خاموش
گاز بسته است
همیشه اخه من اتوماتیک این کارارو انجام میدم
و دقیقا وقتی از خونه میزنم بیرون این صحنه ها میاد تو ذهنم
مثلا پریشب که خونه میم بودم
همش منتظر بودم صاحبخونه پیام بده
چرا بوی دود میاد از خونه
مغزم نمیکشید اصلا
بعد ساقی امروز میگفت وای منم درگیر همین حسها شدم
دقیقا همش فکر میکنم گاز باشه و خونه منفجر میشه رو بچه که خوابه و منم که بیرون سرکلاسم
همش فکر میکنم یه چیزی قرار تو خونه اتفاق بیفته وقتی دور از خونه ام با اینکه قبلا اینطوری نبودم!
یعنی خود منم درگیر این مسائل نبودم
ولی تو ذهنم میاد اینا داغون میشم ضربان قلبم میبره هزار اصلا
دلم میخواد برم تراپی وقتش ندارم
شاید انلاین خدمات گرفتم
به شرایط اعتمادی ندارم!
همش حس میکنم که در یک عدم اطمینان بزرگ هستیم
همه این آرامش یهویی یک هاله فیک بیش نیست
خوب امروز رییس اعلام کردم
میتونیم برگردیم به شرایط عادی
و انجام تسک های معمولمون طبق استراکچر های بخشمون