وخدا 5شنبه ها را آفرید تا بنده یکم از سرعتم بکاهم!

و بر خواب و استراحتم بیافزایم!

ولی بنده چون کمی مرض دارم 

نمی آسایم و فقط بر زحمت خود می افزایم!

این دوسه روزه که رژیم عوض شده 

امروز بدنم خالی کرد

بااینکه موادی که توی رژیمم هست خیلی پرو پیمون هست

 و حجم بالا

بدنم نمیکشه یعنی براش سنگین و هنوز عادت نکرده 

بعد یهو قندم افت میکنه بااینکه مواد قندی و مغذی زیادی تو رژیمم هست!

گوشی رو عصری میم برد پیش یکی از دوستاش که تعمیرات موبایل داره

دیشب یکم دیر خوابم برد

بااینکه قهوه عصرم رو ساعت 4 خورده بودم ولی روی خوابم تاثیر گذاشت 

بخاطر قرص کافئینی که صبح خورده بودم ورزشی که برای بدنم سبک بود

خواب بعد از ظهر که نداشتم

دیشب یه صحبتی رو با دوستم پیش میبردیم که خالی از لطف نیست اینجا مطرحش کنم

خوب بالاخره امروز ظهر یخچال رو آوردن و درست شده بود

تا الان که اوکیه خداروشکر

بالاخره بارون به این شهر پا گذاشت 

منت گذاشتی خانم باران خوش آمدی

امروز صبح وام به حسابم واریز شد!

دقیقا همین امروز که بیدار شدم یخچال خراب شد!

دیشب اثرات اون قهوه باعث شد خوابم نبره

البته دوش نگرفتن هم دلیل بعدی بود

چون دیشب به علت تعمیرات اب خیلی خیلی ضعیف بود 

و اعلام کرده بودن تا ساعت دوازده روز بعد همینه وضع!

دیشب یکی از دوستام داشت یه حرفی خوبی میزد

میگفت معمولا زنها یا مردها وقتی سنشون کم هست یا آدمهای آسیب دیده ای هستن

بیشتر به دنبال روابطی هستن که هیجانات زیادی بهشون بده و کلا پر از عشق و هورمون و .... بشن