خوب امروز بالاخره رفتم پیاده روی هرچند سختم بود هوا الوده بود
ولی خوب رفتم
خوب امروز بالاخره رفتم پیاده روی هرچند سختم بود هوا الوده بود
ولی خوب رفتم
عصری لیلا زنگ زد گفت 7ونیم میایم دنبالت!
حالا چند بود 6ونیم!
بالاخره دیشب نشستم تا صبح سریالو تموم کردم
من اینطوری برا بعضی سریالها طاقت صبر ندارم!
جدیدا به سینمای کره علاقه مند شدم اونم بخش ترسناکشون!
ما که موندیم نه اخر هفته ایران مال ماست نه اخر هفته اونا!
ما تو شرکتمون هرروز داریم کار میکنیم!
ساعت 4 بود بعد دیدن یه قسمت دیگه از سریال گرفتم خوابیدم
رییس امروز بیدار که شد فایل من شگفت زده اش کرد!
میگه این بهترین کاری که تو این یک ماه و نیم همکاریت انجام دادی!
یه باری تراپیستم برگشت گفت وقتی ادم از کسی و چیزی که دوست داره دست میکشه
دیگه میتونه تو هر نبودی هم دوام بیاره
انگار اون از دست دادنه اگر تحملش کنه تا یکسال میشه واکسینه کردن روحت!
من فهمیدم امروز کارایی مغزم بیشتر بود باوجود ااینکه دوسه ساعت فیلم دیدم
و تو رختخواب کار کردم
ولی مغزم خوب کار کرد
نمیدونم چرااین روزها صبح که بیدارمیشم خوابالوده ام و باز می خوابم؟