تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن!

خوب واقعا باورم نمیشه امروز داره تموم میشه

واقعا روز سنگین و سخت و پر از بغض و عصبانیت و خستگی بود

اما خودم شماتت نکردم چوون صبح که بیدار میشدم میدونستم چه روزی در پیش دارم

و سعی کردم خودمو کنترل کنم 

که به کسی آسیب نزنم.

 

موجا ... ۲ نظر ۳ خوشم اومد :)

جوون مهربون بود نه پیرمرد مهربون:)))))

خوب تا حالا شده یکی زنگ بزنه خونتون بعد فکر کنه مثلا داره با مامانتون حرف میزنه؟

یا صداتون با خواهر یا برادرتون اشتباه بگیرن؟؟

من زیاد صدامو با آجیم اشتباه میگیرن

موجا ... ۱ نظر ۳ خوشم اومد :)

آب دوغ خیاری طور:)

اینم از آب دوغ خیار خانوم سرآشپز وقتی دما بالای 50 درجه است

و کولرهم خراب:))

زنگ زدم چندتا تعمیرکار همه گفتن جمعه است وبیرون شهرن!

حالا یکی ندونه فکر میکنه بیرون از این شهر چقدهوا خنکه!

البته اینجا مد اکثرا باغ دارن بیرون از شهرولی خوب بازم گرمه

درنهایت کمی صبوری کردم و باز مجدد پشت کولر رو شستم

که خنک بشه و اگر مشکل ترموستاتش هست که داغ کرده

خنک بشه!

حالا جالبه موقعی که خاموش شد هم من تازه شسته بودمش

هر صبح یکساعت خاموشش میکنم و آب میریزم که خنک شه

چون هوای بیرون بالای 50 درجه است و تو راه پله است باید این کار انجام بشه

دیگه داشتم نامید میشدم

یکی از تعمیرکارها گفت من میام اما شب، بعد گفتم عصر بیاید حداقل که اگر وسیله نیازه

خودتون وقت داشته باشید براش تهیه کنید

گفت بیرون شهرم و مطلقا از این کارا نمیکنم برا کسی یعنی جمعه رو کار نمیکنم

اما باشه عصر برمیگردم بخاطر شما

و ....

پیرمرد مهربون عید هم اومد ابگرمکن رو درست کرد.

دیگه بعدشم پیام داد یک ساعت پیش که یاد اوریش کنم ساعت 6 که راه بیفته

اما در یک حرکت عجیب باز که کولر شستم و یک ساعتی که گذشت روشن کردم

درست شد، و فکر میکنم خیلی داغ کرده بوده!

سالن مرتب لباسها هم مقداریشون تکلیفش روشن شد

یخچال تمیز شد

گاز و آشپزخونه هم همینطور

تی هم کشیدم

موند لباسهای زیاد بیرونی که باید مرتب بشن وبه چوب لباسی آویزون کنم

یه سری اتو لازمن.

داخل کمد رو باید مرتب کنم.

و اتاق خواب و سروسامون بدم

پرده آشپزخونه و ملافه های اون شب که مهمون اومده بود و ملافه های تعویضی تختم هم خیس کردم.

که عصر بشورمشون.

خواستم گروه حذف کنم گروه وبینار رو میگم

که 7 نفری تقاضا دارن کلاس دومی دوباره تکرار بشه

منم قبول کردم گفتم اسامی رو اعلام کنید به ده نفر هم برسه من براتون تکرار میکنم.

 

موجا ... ۱ نظر ۳ خوشم اومد :)

جمعه نوشت تابستانی:)

تا حالا شدی یکی از زندگیش بنویسه؟ خیلی واقعی هم بنویسه و بدون دروغ بعد

تک تک کلماتی که بیان میکنه از احساساتش آرزو و رویای شما باشه؟؟؟

دیشب تا ساعت دو بیدار بودم و دوقسمت لوسیفر دیدم آخرای فصل سوم باز جذاب شد

موجا ... ۱ نظر ۳ خوشم اومد :)

وبینار تموم شد:))))))))

شکر خدا که این سری کلاس تموم شد و خوشحالم از نتیجه اش:))

یعنی عملا جونم در آومد این سری بخاطر خستگی و حرف زدن و توضیح دادن زیاد

خدا به همه اساتید و معلمین عمر با عزت بده واقعا.

خوب یادم نبود اصلا خودم ظهر وبینار کاری داشتم

موجا ... ۱ نظر ۲ خوشم اومد :)

صبحی دیگر....

خدا یه روز دیگه هم بهمون هدیه داد، اما مشخص نیست که امروز آخرین روز زندگیمون نباشه!

موجا ... ۲ نظر ۴ خوشم اومد :)

این مطلب فقط برای خودمه.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
موجا ...

حالت روحی ...

هر مشاوری رفتم میگه تو خیلی آدم پیچیده ای هستی

و درنهایت همیشه من فکر میکنم همه چی رو گفتم!

اما اونا فکر میکنن یه مسائلی هست که من اعتماد نکردم و نگفتم

موجا ... ۱ نظر ۴ خوشم اومد :)

روزتابستون و شرجی دیگر:)

هرجوری حساب میکنم من نمیتونم تابستون دوست داشته باشم:)))

عاشق روزهای کوتاه زمستونم و سرما و یخبندون و برف و بارون.

امیدوارم که هرچه زودتر نصیبم بشه در چنین جایی زندگی کنم

که حداقل تابستونهاش شبیه زمستونهای اینجا باشه!!:)

موجا ... ۱ نظر ۴ خوشم اومد :)

لوله فاضلاب:)

حالا این همه کار ریخته سرم

دقیقا به سرم زد لوله زیر سینک رو تمیز کنم داشتم حساب میکردم شبی که اومدم توی این خونه

یعنی حدود یک سال و 9 ماه پیش دقیقا همون شب لوله فاضلاب خونه گرفته بود و من تمیزش کردم.

بعد اون دیگه چنین اتفاقی نیفتاد.

حالا امروز بردم پایین پله تو مواد ضدعفونی گذاشتم که حسابی تمیز بشه بعدم، دوش بگیرم

اومدم وصلش کردم خیلی سفت بستم هرز شد، نوبت ترمیم بوتاکس هم داشتم

که کنسلش کردم این واجبتر بود.

دیگه غروبی رفتم پرسون پرسون تا یه دونه مغازه پیدا کردم که نزدیک باشه حداقل، هوا به شدت 

شرجیه! در حدی که نگم اصلا.

خیس عرق شدم، رفتم خریدم و از کوروشم یکم خرید داشتم انجام دادم و برگشتم

تومسیر چندنفر تیکه پروندن ولی یکیشون بوسید از راه دور خیلی بد با صدا

اون لحظه دوست داشتم زمین دهن باز کنه برم توش. 

بعد من واقعا لباس پوشیدنم دیگه داره روز به روز مزخرفتر و بسته تر میشه

یه مانتو مشکی بلند جلو بسته یه شال بلند مشکی کفش طلایی اسپرت با ماسکی

که تا زیر چشمه

واقعا یارو به چی تیکه میپرونه؟ نمیتونم بگم عیب از منه ولباسم 

وواقعا حالم بهم میخوره از این ادمها کاش یه لوله فاضلاب برا جامعه طراحی میکردن

همچین مردهایی رو میفرستادن توش.

پیاده برگشتم که شد شش هزار قدم. 

دلم میخواد ورزش رو شروع کنم احساس میکنم بدنم داره شل میشه 

-------

لوله فاضلاب رو عوض کردم

و دوش گرفتم و لباس شستم

شام نون پنیر خوردم

امروز روز خیلی مفیدی نبود برام

فقط دوتا رایتینگ نوشتم هرکدوم نیم ساعت وقت برد

و یک ساعت لسنینگ

دیگر هیچ.

 

موجا ... ۳ نظر ۵ خوشم اومد :)
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان