اینم از آب دوغ خیار خانوم سرآشپز وقتی دما بالای 50 درجه است
و کولرهم خراب:))
زنگ زدم چندتا تعمیرکار همه گفتن جمعه است وبیرون شهرن!
حالا یکی ندونه فکر میکنه بیرون از این شهر چقدهوا خنکه!
البته اینجا مد اکثرا باغ دارن بیرون از شهرولی خوب بازم گرمه
درنهایت کمی صبوری کردم و باز مجدد پشت کولر رو شستم
که خنک بشه و اگر مشکل ترموستاتش هست که داغ کرده
خنک بشه!
حالا جالبه موقعی که خاموش شد هم من تازه شسته بودمش
هر صبح یکساعت خاموشش میکنم و آب میریزم که خنک شه
چون هوای بیرون بالای 50 درجه است و تو راه پله است باید این کار انجام بشه
دیگه داشتم نامید میشدم
یکی از تعمیرکارها گفت من میام اما شب، بعد گفتم عصر بیاید حداقل که اگر وسیله نیازه
خودتون وقت داشته باشید براش تهیه کنید
گفت بیرون شهرم و مطلقا از این کارا نمیکنم برا کسی یعنی جمعه رو کار نمیکنم
اما باشه عصر برمیگردم بخاطر شما
و ....
پیرمرد مهربون عید هم اومد ابگرمکن رو درست کرد.
دیگه بعدشم پیام داد یک ساعت پیش که یاد اوریش کنم ساعت 6 که راه بیفته
اما در یک حرکت عجیب باز که کولر شستم و یک ساعتی که گذشت روشن کردم
درست شد، و فکر میکنم خیلی داغ کرده بوده!
سالن مرتب لباسها هم مقداریشون تکلیفش روشن شد
یخچال تمیز شد
گاز و آشپزخونه هم همینطور
تی هم کشیدم
موند لباسهای زیاد بیرونی که باید مرتب بشن وبه چوب لباسی آویزون کنم
یه سری اتو لازمن.
داخل کمد رو باید مرتب کنم.
و اتاق خواب و سروسامون بدم
پرده آشپزخونه و ملافه های اون شب که مهمون اومده بود و ملافه های تعویضی تختم هم خیس کردم.
که عصر بشورمشون.
خواستم گروه حذف کنم گروه وبینار رو میگم
که 7 نفری تقاضا دارن کلاس دومی دوباره تکرار بشه
منم قبول کردم گفتم اسامی رو اعلام کنید به ده نفر هم برسه من براتون تکرار میکنم.