سرویس کولر اونم اسپلیت
یکی از کارهای بزرگ و سختی بود
که من الان یکماه درگیرشم
و بالاخره شد
حدود نصف روز طول کشید
الان خونه در آرامش
اما من دیشب از فکر امروز
اصلا خوابم نبرد
تعمیرکار بسیار ادم باهوشی و ادم شناسی بود
در بین مکالمات کممان جالب بود متوجه روحیات من شده بود
گفت من به ادمهایی که با گلها و هنر و حیوانات مهربانند احترام ویژه ای قائلم
برای دکور خانه ات و گلها و صدای گربه ای که دم در خونه ات بود فهمیدم شما از اون ادمها هستی
برای همین تخیفیف سیصد هزارتومنی داد:)))
کاش اقای تعمیرکار اونقدری که تو منو شناختی در یک نگاه ادمهای مهم و نزدیکانم میشناختن!
معمولا از این قشر تخفیف نمیگیرم
ولی خوب حالا که خودش تخفیف داد پذیرفتم!
روی پول حساس نیستم خیلی
اما روی حرف ادمها خیلی حساسم!
مثلا پریروز زنگ زده بودم که لباسشویی را تا طبقه بالا حمل کنند
توی این شهر حمل طبقه اول 200
حمل طبقه بالا 500 تا خدا تومن هست!
میم هماهنگ کرده بود لباسشویی رو بیارن
و 500 دستمزدشون باشه
بعد اقای راننده موقع خداحافظی میخواست صد تومن از دریافت کنه!
نپذیرفتم گفت 100 تومن که پولی نیست
گفتم برای شما پولی نیست برای من این 100 تومن اندازه اعتبارشما و قراردادی هست که
برای اوردن این کالا توافق کردید همین
و سکوت کرد و خداحافظی کرد و رفت
این روزها گوشم تیز شده و دیگه اجازه نمیدم روی حتی مبالغ کم کسی کم فروشی یا حق خوری کنه
قبلا ادم بی خیالی بودم میگفتم 100 تومن پولی نیست که 500 تومنم پولی نیست 1 تومنم پولی نیست
بعدها متوجه شدم من ادم ظالم پرو خوبی هستم
اجازه میدم راحت ادمها ظلم کنن دزدی کنن و سکوت میکنم چون حوصله بحث و شر رو ندارم
خان بعدی نصب لباسشویی و جابه جاییش به جای جدید هست
لوله کشی هم باید اصلاح بشه
دوش حموم و شیرهای حمام
پیدا کردن یه لوله کش کار اسونی نیست که فرز باشه همه ی اینها رو یه روزه انجام بده
دیشب با مریم حرف میزدیم
گفت تمیدونم شوهرم خونه از خودشه یا اجاره است تهران!
کله ام سوت کشید
مریم مسائل مالی بسیار براش مهمه
اصن اولویتشه! یکی از ارزشهاشه
دوم اینکه ظاهر براش مهمه یعنی یه جورایی ظاهر زندگی و .... براش اهمیت بالایی داره
من شوکه شدم که تو عقد کردی ولی اطلاع نداری اقای داماد خونه اش اجاره است یا ازخودشه؟
فهمیدم که مریم هیچ فرصتی برای شناخت طرف مقابلش به خودش نداده سنتی اشنا شدن دو هفته ای هم عقد
واقعا ازدواج کردن خیلی ریسک داره نمیدونم چرا بعضی ها ایقدر راحت تن به ازدواج میدن
این هفته هم عروسی دوست میم هست که مراسمش سه شب طول میکشه
و عقد یکی دیگه از دوستاش
که من همراهیش نمیکنم من حوصله عروسی اشنا رو ندارم چه برسه غریبه
اونم باید من و میم در شهرستان بسیار مراقبت رفتارمون باشیم
امروز قابلیت 4 ساعت گریه کردن مداوم رو داشتم
بعد از رفتن تعمیرکار
و سروسامون دادن خونه
دست به کار شدم تازه ساعت 1ونیم صبحانه خوردم
بعد لازانیا درست کردم
و موقعی که ظرف از فر درآوردم روی فرش اشپزخونه وارونه شد:((((((((
اینجای ماجرا بدشد که میم عاشق لازانیای منه
گفتم میام غذارو میارم باهم بخوریم
اونم رفت چک کرد کوچه خلوت باشه اطلاع بده برم
که همون لحظه ظرف افتاد و خالی شد رو فرش:((((((
گند زدن به فرش برام مهم نبود چون قرار همشون برن قالی شویی یا تعویض بشن
ناراحتیم بابت زحمتی بود که کشیده بودم و چقدر بوی غذام خوب بود
هرچی میم اصرار کرد اونی که توظرف مونده رو بخور و خودتو اذیت نکن
ولی من اونقدر ناراحت شدم که ترجیحم خورده یه غذای خوب وخوش رنگ و لعاب بود
نه ته مونده ظرف :(((((((
چندساعت بعد داداش کوچیکه تماس گرفت اجی شام چی میخوری؟
من اومدم ماموریت شام رو مهمون منی
منم سوخاری رو انتخاب کردم دیگه غذا رو خرید اورد باهم نوش جان کردیم
واقعا حالم گرفته بود نه بخاطر غذا
بخاطر فشار کاری و کم خوابی
فردا هم بااینکه تعطیلم اما در شغل نیمه وقتم کلی پروژه باید تحویل بدم :(( دوتاش رو نصف نیمه انجام دادم سه دیگه اش مونده