دیشب بچها لطف کرده بودن کیک اینا خریده بودن
هرچی که من از تولد بازی دوری میکردم امسال دیگه خیلی تولد تو تولد شد:)))))
میم امسال کادوی نقدی بهم داد که خوشم نیومد
ترجیحم این بود احساس فشار نکنه بابت تولدم
یعنی همه پشت سرهم داشتن برا من تولد میگرفتن انگار
احساس فشار کرد که باید زودتر کادومو بده!
ولی من از کادوی نقدی مبالغ بالا خوشم نمیاد
ترجیح میدم فرد بره یه شاخه گل ارزون بگیره
ولی بهم پول کادو نده
خلاصه که اینطور
خودم دیگه برنامه ریختم تولدم رو همون یک اردیبهشت بگیرم
بجها رو هم همه دعوت کنم کافه
چون من مهمونی تولد نگرفتم
خودشون لطف کردن دست به کار شدن
برای تولد میم هم برنامه خاصی ندارم
به تلافی کادوی نقدیش ذوق و سلیقه خاصی به خرج نمیدم
اتفاقا خیلی کمتر از مبلغی که کادو داد هزینه میکنم:)) تا درسی باشه براش
امروز میگفت سورپرایزی که مد نظرت هست چی هست؟
گفتم خودم خودمو سورپرایز میکنم والا
اون اپشنی تلافی جویانه و دفاعی شخصیتم خیلی فعال شده این روزها
اگر از چیزی خوشم نمیاد تعارف ندارم با کسی!
قبلا خیلی حیا میکردم:))))))))
الان خیر!حتی برای خونوادم!
امروز متوجه شدم دارم شبیه مدیرم میشم
دوسه تااز همکارای جدید رو من باید انالیز کنم کارشون رو
یه سری ایراداتی به چشمم میاد که قبلا نمیومد یعنی دقتم تااین حد نبود!
الان فقط با یه برانداز چشمی متوجه یه سری ایرادات جزئی شدم که خوشحالم
که دارم این دید رو پیدا میکنم و شبیه مدیرم میشم توی این مورد.