ایقدی با قند شکن ای پی من تغییر میکنه
که وایبر لطف کرد زد بلاک ریپورتم کرد:))
بعد الان خندم گرفته بابت اینکه من همه ی اپهام رو حذف کردم
وایبر هم برای امیر بود رو ویندوز
اینطوری بنده خدااز دیشب چقدری پی ام داده وگفته اخرش دختره کارخودش کرد بلاکم کرد:))))))
هیچ وقتم به مغزش نمیرسه پیام بده مگر در مواقعی که اینترنت کامل قطع بشه
و من اینطوری چندوقتی نفس راحتی میکشم
یه سری کارای تپل رو انجام دادم
نازی زنگ زد کلی حرف زدیم و گلایه کرد چرا قرار هفته پیش پشت گوش انداختی؟
گفتم خوب یادم رفت
حالا قرارمون شد ۳شنبه
البته اصرار داشت امروز ساعت دو پاشم برم محل کارش باهم بریم فضای سبز بشینیم
یه چایی بخوریم
حرف بزنیم
گفتم نه
وقتشو ندارم
باید کارای تپل تحویل بدم
از طرفی هم باید برم کلاس زبان همشو نمیتونم باهم هندل کنم
بذار واسه همون سه شنبه دیدار مفصل داشته باشیم
ناهارمم که درست کردم و غذاهم خوردم امروز اشتهام خوب بود
دیروز امیر میگفت اگر قرصهات رو نخوری یا پشت گوش بندازی باید بری بیمارستان بستری بشی
نامه بستریت هم خودم میزنم تا ادب شی اونجا دوز تزریقی بهت بزنن و تحت مراقبت باشی
میگه بخشی از پرخاشگریهات هم واسه کمبود اهنت هست
اخه من و پرخاشگری؟
ادم بداخلاقی هستم گاهی ولی پرخاشگر نه.!
-----------
اجی زنگ زد گفت فردا میخوام بیام یه سر بهت بزنم و کار دارم
گفتم اوکی خوش اومدی
با مامی حرف زدم برام کلی شعر خوند:))) میگم جلو اجی نخون حسودی میکنه ها
بعدش رفتم کلاس
هوا دلبر و ابری
برگشتنی هم بارون بود و حسابی کیف کردم
دوسه جلسه دیگه بیشتر از کلاسمون نمونده یعنی ۴شنبه دیگه کلاسمون تمومه
و دوهفته انتراک و میریم با دوره بعدی
که البته من باید توی این دوهفته حسابی تمرین کنم
شام بندری درست کردم ولی من بندری رو یخ دوست دارم
تو راهم سیگار خریدم باز:))))) هوا به این خوبی سیگارمیچسبه لامصب:))))))
خلاصه اینکه خیلی حال کردم و فردا هم باید حتما عصر برم باشگاه اگر مربی راهم بده باشگاه البته:)))))))) حق داره بزنه نصفم کنه
