از کار افتادن مغز!

بالاخره مغز من چند ساعتی از کار افتاد!

پیچیدگی حال!

دیروز حین مکالمه با ساقی

درون و بیرون!

دیشب بعد چند هفته رفتم تراپی اونم بااصرار میم

ناآرامی!

از وقتی فاطیما برگشت

من اضطرابم هم برگشت 

مهمان ناخوانده عزیز!

پریشب یهو فاطیما تماس گرفت گفت عمه من بلیط گرفتم دارم فردا میام پیشت!

یه بخشی از دارایی های داداش که قبلا اینجا زندگی میکردن به نام فاطیماست

و کلا دارایی اینجا براش نامه مالیات فرستاده بود!

گربه ای که ذن یاد میداد!

اگر به دنبال یه کتاب جمع و جور ولی عمیق هستید در مایه های شازده کوچولو بهتون این کتاب قشنگ رو پیشنهاد میدم:)

قرارداد!

این هفته رو هفته قرار دادها نامگذاری میکنیم!

دخترک دانا

از وقتی یادمه دخترک داداش کتاب خوندن دوست داشت

پاریس برست:)

دیروز هوس کرده بودم یه شیرینی درست کنم ولی نمیدونستم چی!

شیرینی های فرانسوی محبوب همگان هست

اما واقعا ظرافت دقت و حواس جمعی و حوصله زیادی میخواد درست کردنشون!

آلزایمر2!

دیروز این همه راه تو گرما رفتم دفتر پیشخوان