آلزایمر2!

دیروز این همه راه تو گرما رفتم دفتر پیشخوان 

یه سری تجهیزاتی که دستم بود و دیگه نیازی نداشتم رو برای شرکت پست کنم

جالبه پاشدم رفتم ولی چی شد؟

خیلی شیک و مجلسی اصلا متوجه نشدم که بگ تجهیزات رو نبرده بودم!!!!!!

البته استاد بی تاثیر نبود من از تو کوچه برگردوند که برگرد سر کلاس::)

چون داره میره مسابقات بین المللی ودیگه نیستش تا مدتی

هرچی چونه زدم فایده نداشت گفت دختر جان یک ماه منتظرکلاسی یا تو نیستی یا من برگرد سر کلاست

برگشتم کلاس برگذار کرد برام و توضیح داد برنامه ام رو 

و بعد کلاسم من سریع رفتم دفتر پیشخوان که اون گاف اتفاق افتاد

میم هم پیگیر بود که ببینه کارم تموم شده؟ چون دلش میخواست بعد مدتها برم شرکت پیشش

ولی اصلا حالش نبود و نشد و اومدم خونه 

بهشم نگفتم گاف دادم! تا صبح 

میگه باز خوبه الان راستش گفتی:)))))))

احساس شرم میکردم بابت فراموشی به همین خاطر بهش نگفتم البته گفتم باید صبح برم پیشخوان 

الان نشده پستش کنه 

که صبح خودش بیدارم کرد چون نزدیک اداره اشون هست این پیشخوان

رفتم کارمو انجام دادم برگشتم  این هفته گفتم چکاپ سالیانه ام رو شروع کنم 

هیچی دیگه 

نوبت چشم پزشکی گرفته بودم برای امروز عصر

الرام هم گذاشته بودم 

بعد یک ساعت قبل نوبتم متوجه شدم که نوبت یه دکتری رو گرفتم که اصلا اوکی نیست از نظر من:)))))))

فکر کن این همه منتظر شی چند روز من گفته بودم که همه کارام رو انلاین انجام میدم دیگه؟

هیچی دیگه از ویزیت سنتر نوبتمو کنسل کردم برا هفته دیگه نوبت میگیرم از دکتری که میخوام

میم هم پیگیر بود نوبت دکترت دیر نشده بهش میگم کنسل کردم جانم کجایی کاری 

وقتی توضیح دادم از این حجم حواس پرتی من تعجب کرد 

اونم من:))))))
 

میم کلندر منه باید باز کارام رو بسپرم بهش یه چک کنه اشتباه نکنم 

دیشب ساعت دو خوابیدم 3ونیم بیدار شدم این ستم نیست؟

دیگه هم خوابم نبرد

از حساسیت! باز برگشته حساسیتم 

و عطسه و....

گلوم میخاره و اذیتم 

دهنم اف زده از تب 

دیگه امروز مجبور شدم لوراتادین بخورم 

مقاومت میکنم برا خوردن دارو چون همشون خواب اورن داروها آلرژی

اما واقعا خوابم برد

امروز باید یکی از کارای استاد رو تحویل میدادم

ولی اونقدر انرژیم کم بود بعد خواب هم اونقدرسرگیجه و تب داشتم 

فکر کارای نرم افزاری رو تموم کردم و بهش پیام دادم برای امشب نمیرسه!

اوکی داد برا فردا ظهر 

که البته فکر کنم عصر اماده اش کنم 

چون تا ظهر من و میم خوابیم 

رفتم خریدای خونه رو هم غروبی انجام دادم تره باری زیاد نیاز داشتم 

شامم از همون نزدیکا سفارش دادم چون نمیرسیدم بیام خونه غذا درست کنم

خداروشکر از غروبی یکم بهترم و میم میگه از وقتی فاطیما برگشته تو بهم ریختی

البته راست میگه خوابم بهم ریخته کامل 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
آسمان آبی

ار میزان آلزایمر من اگر بشنوی به خودت میگی استاد بزرگ حافظه :)

من همینم تاب نمیارم:(((

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان