من همیشه اول پاییز خونه تکونی میکنم
خونه تکونی امسال واجبه چون اونقدر من در نیمه اول سال شلخته افسرده خشمگین و مضطرب بودم
که یادم گرفتم اولویت بذارم برای سلامتی روح و جسمم تا تمیزکاری خونه
بعدم اومدن مهمون با قدمهای مبارک پاییز روبه فال نیک میگیرم
که حتما تمیز کاری کنم
از اونجایی که تمیز کاری هیچ کس به دلم نیست
نمیدونم نیرو خدماتی بگیرم یا نه
فقطم یه روز وقت دارم:(
نشستم دعا میکنم کاش هفته دیگه بیان و این هفته نیان
چون تنها تایمی که ساناز میتونه مرخصی بگیره و دیگه مرخصی ندارم
مجبورن این تایم بیان وگرنه من نظرم از اول رو هفته اینده بود
میم هم برنامه ریزی سفر کرده بود
که اینطوری کلا کنسل شد
بخاطر مهمون داشتن من ونبودن من
یه عالم چیز میز میخوام دور بریزم از خونه
که خلوت بشه خونه
کارای امروز شرکت سنگینتر از همیشه بود
و ما شنبه ها تعطیلیم
ولی خوب این هفته چون من گفتم سفرم
تحویل کارها رو گذاشتیم شنبه
چندروز قهوه نخوردم
که امروز مجبور شدم برم قهوه بگیرم
توخونه هم نذاشته بودم که وسوسه نشم
ولی در نهایت الان رفتم خریدم دیگه طاقت نیاوردم
دلم سیگار هم میخواد ولی چون معدم خالی نمی کشم
احساس شجاعت میکنم توی این روزها
حس اینکه تغییرات 40 سالگی برای من چقدر داره پررنگ تر میشه
نکته اساسی اینه هیچ کس فکر نمیکنه من 40 سالم شده:)))))
همه نهایت سنی که به من نسبت بدن 32 سال اینا هست
گاهی حتی کمتر
بیبی فیس نیستم فکر کنم از ورزش وتغذیه است هم از قلبم
میدونم حتی ممکنه توی همین فضای مجازی هم دشمن داشته باشم
ادمها کلا یا عاشق منن از من متنفرن بدون دلیل.
فاطیما کلی دوره مدتیتشن و.... رفته بود توی این دوسال واندی
چقدر خوب براهم یه چیزهایی رو تحلیل کرد
من باید یه سری صداقت هارو کنار بذارم
همیشه صداقت چیز خوبی نیست
هیچ جا صادقانه و روباز نباید بود
چون ما خبر از دل و نیت وانرژی ادمها نداریم