دارم به بی حسی میرسم از درد زیاد
بقول داریوش سقوط در خودمه
سقوط من مثل منه!
پریودی بدی رو میگذرونم
توی این چند وقت که این مسائل پیجیده باهم پیش اومد
من فقط دوبار گریه کردم
اصلا نمیتونم گریه کنم و بغض جلو گلوم رو گرفته
هرگز فکرشم نمیکردم امسال اینطوری در انتظارم باشه
ولی به هرحال باید خودمو جمع کنم همه ی حواسم رو جمع کنم
زندگیم رو جمع کنم
خداروشکر دوسه دوست خوب و واقعی داشتم این چندرو کنارم بودن
ممنونم از دعای خیرتون از نگرانی هاتون از همراهی هاتون
یه کارهایی اشتباهی ادم انجام میده مثل ریختن اب روی زمینه
نیاز به معجزه داره درست کردنش
نمیدونم میتونم چیزی رو درست کنم؟
فعلا فکر درست کردن خودمم تا درست کردن اوضاع
این هفته با عروسی درگیر میشم
ناخن و مو
لباسها رو هم نمیدونم چطوره فقط میدونم خریدم
هنوزم دوتاش نرسیده یکی رو اشتباهی فرستادن که فردا باید برم پستش کنم
فعلا باید بعدمراسم بچسبم به برنامه اردیبهشت
یک اردیبهشت دقیقا فردای عروسی تولد شناسنامه ای منه
اول باید یه تولد بگیرم برای خودم من همیشه تنهایی برای خودم تولد میگیرم
سوگواری کافیه به اندازه کافی غرق این رنج شدم
درسمو گرفتم
و باید دیگه پاشم