جلسه 3!!

خوب یکی از جلسات این هفته برگذار شد

که خروجی اون روی جلسه بعدی تاثیر داشت!

توی این جلسه افرادی که شرکت منو میدیدن که تا حالا ندیده بودند!

و رسما جلسه برای بخشی بود که من مسوولشم

و کلا هوول محور فعالیت های من بود

جلسه برای برگذاری درامد زایی بیشتر از بخش من بود و یه بخشی از جلسه

تعداد افراد بیشتری شرکت کردند برای طوفان فکری و ایده دادن 

 

اول که دیشب من رفتم قدم زدم یکم 

 و میم هم تماس گرفتم نخوابم تا بیاد خونه کارم داره 

اومد گفت بیا دم در یه چیزی برات اوردم 

رفتم دیدم کادو یه کیف و کفش ترک گرفته خیلی خوشگل بودند

کتونی سفید بود با رگه های از ابی نیلی و صورتی

کیف هم نیلی بود خیلی هردو خوشگل و سلیقه من بودند

ازش تشکر کردم 

و لقمه های صبحانه رو هم بهش دادم

و اومدم بخوابم که علائم حساسیتم شروع شد

خارش گلو و عطسه و سرفه باهم 

و تا ساعت 3 نذاشت من بخوابم:(((((

چون بدنم ضعیف شده اگر کوچکترین الرژی داشته باشه

سریعا به مواد حساسیت نشون میده 

من امتحان کردم وقتی تحت فشار عصبی هستم واکنش های الرژیک بدنم بیشتر و شدیدتر هست

حالا یا به کالباس یا پنیر یا نون یکیش حساسیت داشتم

شایدم به سس و فلفل

دیگه ساعت 3 با هزار بدبختی خوابیدم ساعت 8 ونیم بیدارشدم 

و یه دوش اب سرد گرفتم که خوابم بپره 

و بتونم برای جلسه اماده شم

یه کت مشکی و شال مشکی انتخاب کردم 

ارایشمم یه ارایش ساده 

و موهامم همون حالت همیشگی خودش که فر هست 

رو یکم فقط ژل زدم 

همکارم میکنه رونمایی از موجاست!

گفتم انگار عروسم میخوام بیام تالار دقیقا همین حسو دارم اونقدر قبل جلسه خندیدیم 

ساعت 11و نیم جلسه شروع شد تا 1 و خوردی

که بخوام بگم حاجیتون خیلی تو چشم اومد

و کلا شاید هیچ کس بیشتر خودم ایده پردازی نکرده بود وبا برنامه نیومده بود جز رییس و ماون البته!

و اولشم رییس کلی از من تعریف کرد وگفت به جرات میتونم بگم کارمون تو بخش موجا 

تک هست بین رقبا و....

و خلاصه نتایج کارم واقعا مورد پسند و بدون هیچ انتقادی بود 

ایده هام جمع بندیش موند که با من و رییس و ماون یه جلسه دیگه ای برگذار بشه که به امروز نرسید!

چون دقیقا بعد جلسه رییس تماس گرفت و گفت اون فلان ایده ات از همین الان پیگیری کن!

هرچه سریعتر منم باید دوسه تماس میگیرفتم ... هنوز به نتیجه نرسیدم!

بایداز یه شرکت دیگه پیگیری میکردم که گفتن باید توی هیات مدیره مطرح بشه و...!

هنوزم نخوابیدم و خیلی خستم 

و قرار یه نیم ساعت دیگه هم با ثنا بریم بوتیک داداشش و دکتر پوست 

شبم با میم قرار دارم 

هنوز من براش کادو نخریدم!

میخوام ریش تراش بخرم ولی باید خودش تایید بده بسکه سخت پسند

امیدوارم حساسیتم طولانی نشه وبه عفونت ریه نرسه 

عصرم برم دارو هم بگیرم 

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان