قهر و آشتی!

من یه مدته که رژیم و ورزشم بهم ریخته 

و تصمیم گیری سخت بود برای تعویض باشگاه

خوب قطعا این روی بدنم و اعصابمم تاثیر میذاره 

تصمیم گیری های سخت دیگه و فشار کاری و مریض شدن هم بماند!

وقتی این مدلی میشم دوست دارم بیشتر تو حال خودم باشم

و ارتباطاتم رو کم میکنم مثلا حتی ممکنه چند روز به مامانم زنگ نزنم

هفته پیش که توی این فاز بودم نرفتم خونه میم

این هفته هم که جز شبی که تصادف کرده بود و برای عیادتش رفتم

دیگه نرفتم بااینکه 4شنبه قرار داشتیم و میم منتظرم بود گفتم حس بیرون اومدن از خونه رو ندارم 

روز 5شنبه هم اون همه قرارهاش کنسل کرد باهم باشیم

منم اوکی دادم

ولی نیم ساعت قبل رفتنم بهش شبخیر گفتم:((

اونم بهم ریخت سراین موضوع و ناراحت شد

گفت این دوسه هفته به من خیلی بی توجهی کردی

و نمیدونم به چه دلیل

چندبار قرار داشتیم بهم زدی

انگار دوست نداری منو ببینی

و...

دیدم انقدر بهم ریخت پاشدم رفتم صحبت کنیم

خیلی ناراحت بود ولی بااین وجود سعی میکرد که مثلا از دل من دربیاره

ولی من رفته بودم تو پوز 

و یکم بحثمون شد

بحث کردن ما که سروصدا نداره همین بحث های معمولی

اون چیزی که توی بحث کردنمون مهمه اینه نه به هم برچسب میزنیم

نه بی احترامی میکنیم

نه بهم توهین میکنیم

نه عقده ای هستیم

ولی همین حرف زدن روی اختلافات هیچ وقت برای هیچ ادمی خوشایند نیست

برای منم نیس برای اونم نیست!

ولی نکته خوب اینه ما توی دلخوری و قهر هم هوای همو داریم

مثلا من پماد  و باند برده بودم پاشو بماد زدم و ماساژ دادم و باندپیچی کردم 

اون حواسش بود بااین که پاش درد بود بره دمپایی سرویس رو بشوره و خشک کنه چون میدونه من حساسم

هرچیم گفتم بی خیال ولش کن 

گفت نه تو وسواسی

یا حواسش هست دست منو بگیره وقتی اونجام حتی وقتی دلخوریم 

اون شب به دلخوری گذشت منم اصلا وا ندادم یعنی حوصله نداشتم 

یه جاهایی هم اصلا جواب سوالشو ندادم 

بازم چون حوصله نداشتم 

صبح بیدار شدم برام صبحانه آماده کرده بود 

ولی من میل نداشتم 

گفت بدنت افت میکنه ولی خوب من میل نداشتم واقعا 

یکم حرف زدیم پیشش موندم تا 9ونیم تا دلخوریم رفع بشه حرف  زدیم 

اوکی شدیم اومدم خونه 

دلم یه پنکیک جدید میخواست داچ بیبی پنکیک!

یک مدل پنکیک المانی پف پفی هست

که چند وقته دیدم و دلم خواسته 

چون تخم های زیادی داره این مدل پنکیک و با شیر یک بخش پروتیینی خوبی رو داره 

و هم اینکه شکر نداره دستورش و اینم نکته مثبت بود

چون بعدش پودر قند بهش اضافه میشه! 

من درست کردم و خیلی خیلی مزه خوبی داشت و عاشقش شدم شما هم درست کنید پشیمون نمیشین

هم عاشقش میشین

هم اینکه دیگه پنکیک معمولی نمیخورین:))))

تا این صبحانه من اماده شد ساعت 11 بود!

 حسابی گشنه بودم بعدشم نشستم پای کارای که داشتم

خونه بازار شام بود!

ناهار هم از روز قبل سبزی پلوماهی داشتم 

میم هر چی اصرار کرد ناهار بیارم برات گفتم نه!

ساعت 4 هم تماس گرفت بیا بریم بیرون 

به هرصورتی میخواست از هم دلخور نباشیم 

و من نبودم!

اما بارون بود دیروز و روز خوبی بود و منم دلم می خواست بریم بیرون

دیگه 20 مین بعدش حاضر بودم رفتیم بیرون تا ساعت 8

خیلی خوش گذشت با چایی وبند بساط عصرونه خیلی تو اون هوای سرد و بارونی چسبید 

ما رفتیم بیرون شهر اینجا کاملا بهاری و سبز شده 

بعدش اومدیم تو شهر هردو هوس سیگار کرده بودیم یه نخ سیگار کشیدیم باهم

من بعد ترک سیگار این دومین باری میکشم

خوشبختانه اسفند میشه یکسال که ترک کردم سیگارو 

البته سیگاری هم نبودم:))))

دوسه ماهی پارسال سیگار میکشیدم

یه نخ هم گذاشته تو کیفم میگه برای اخر شبت رو راه پله

میگم میخوای اراده منو تذلیل کنی؟

یکم خوراکی هم گرفت این چیز میزایی که دوست دارم ببر امشب که چیتی بخور دیگه 

این از قهر و آشتی ما

من فکر میکنم تافاصله میگیرم میم ترس از دست دادنم میفته به جونش

شایدم تو شرایط بدی ازش فاصله گرفتم که اون تصادف کرده بود و نیاز به توجه بیشتری داشت

اونم میم که لوس نیست دنبال توجه طلبی از مادرش هم نبوده تاالان 

ولی یه وقتهایی میبینم نیاز داره به اینکه من توجه بیشتری بهش بکنم 

روز 5شنبه هم عصر رفتم باشگاه که مربی اون باشگاه رو ببینم

چون میشناختمش و یه چندماهی قبلا مربی باشگاه قبلیم بود

اون یکی دوستمم اومده بود بعد مدتها همدیگه رو دیدیم گفت خیلی خیلی لاغر شدی

دوماهی هست منو ندیده

و مربی هم گفت نسبت به موقعی که دیدمت یکسال پیش خیلی خیلی تغییرات داشتی

و دیگه باید حجم بگیری

که من دوره حجمم موفق نبوده هنوز چون از دوسه هفته پیش من بی اشتهایی میگیرم یه روزهایی

و غذا کم میخورم 

و یه روزهایی که هم غذا میخورم پروتیین کافی دریافت نمیکنم 

یعنی یکی دو وعده ام حذف میشه چون نمیتونم بخورم!

مارک تخم مرغ هم خیلی مهمه 

من ماه پیش یه مارک دیگه گرفتم از پخش کننده اش

که اصلا کیفیت خوبی نداشت

در بی اشتهاییم نقش داشت 

اما هفته پیش همون مارک همیشگی رو گرفتم خیلی خوب بود

مرتب دارم خوب استفاده میکنم مطابق برنامه ام 

اتفاقااون مربی هم نظرش در مورد تخم مرغ شبیه من بود 

و گفت دقیقا مزه تخم مرغهای مختلف فرق داره اونم همین مارکی که من میگیرم رو میگیره

خداروشکر دیشبم تا رسیدم خونه خونه رو سروسامون دادم وضعیت لباسها رو هم همینطور و تمیز و دسته گل شد خونه

دوش گرفتم و

برنامه غذاییم رو اوکی کردم

و در نهایتم همه کارهام تا 11 تموم شد و گرفتم خوابیدم صبحم 8ونیم تا 11 و ده دقیقه باشگاه بودم

با کیفیت ترین تمرین این یکسال اخیرم رو انجام دادم وکیف کردم:))))))))))

البته وقت کم آوردم و از فردا باید زودتر برم 

امروز رو با لگ دی شروع کردم هنوز پاهام درد میکنه از فشار تمرین امروزم 

حالا منشی قرار که صحبت کنه ببینه کی میتونه اوکی بگیره تا 11ونیم بمونیم 

چون 11 اقایون دم در بودن هی اف اف میزدن نمیشد موند

سانس اونا بود که من ده مینش رو گرفتم:))

اگر تغییر کنه تا 11ونیم بشه عالیه 

حالا فردا زودتر میرم تمرینات امروزمم که موندرو با فردا میکس میکنم هرچند درست نیست اینکار

ولی نمیشه عضلات رو کمتر از هفته ای دو روز تمرین داد افت میکنه!

امروز باید برم خرید تره باری 

تقریبا هیچ سبزیجاتی تو یخچال ندارم برای سالاد:(

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان