برگشت به روتین!

خداروشکر خوابم بهتر شده 

و تقریبا راس همون ساعت همیشگی میخوابم 

ذیشبم دلم میخواست خونه خودم بخوابم 

هرچند میم اینطوری الهی تب کنم پرستارم تو باشی هست:)))

گفتم امشب میخوام خونه بمونم صبح کار دارم تو خونه 

هنوز درد داره وباید تحمل کنه و بعدش هم فیزیوتراپی رو شروع کنه

مسابقات رو هم از دست میده 

ولی خداروشکر که عمر دوباره داره و آسیب دیده گی هاش جدی نیس

یکم اشپزخونه رو سروسامون دادم

ولی امروز نوبت اتاق خواب هست و لباسها

من با لباسهام خیلی مساله دارم جاشون ندارم دیگه

هرسری ازشون کم میکنم

ولی باز سراین قضیه اذیتم

بیشتر هم تقصیر باشگاه رفتنمه که هزاران لباس دارم 

و باید یه فکری کنم براشون 

مامان خونه خان داداش هست

و مهسا زنگ زد یکم حرف زدیم جوجه چقدر حرف داره واسه گفتن 

ولی خوب اینم داره بزرگ میشه 

دلم برای بچگی هاشون تنگ شده هرچند هنوز بچه اش

ولی دیگه از ده سال به بالا بچه محسوب نمیشن از نظر من :)))))

قرار بود این هفته بریم خونشون بچه چقدر ذوق داشت 

ولی خوب کربلا رفتن اجی و... همه چی رو بهم ریخت

هم اینکه دوتا از اقوام عروس و یکی از اقوام ما فوت شد عروسی عقب افتاد رفت برا بعد عید

و اینطوری من کلی وقت دارم برای انتخاب و خرید لباس

البته یه مدل رو انتخاب کردم و میدم مزون دختر عمو

بعدیش هم باید فکر کنم و بگردم

احتمالا عصر برم باشگاه 

از این ماه میخوام وی بخورم باز 

چون اشتهام زیاد نیست نمیتونم پروتیین مورد نیازمو از مواد غذایی بگیرم

خیلی خیلی حجم غذام و دفعات غذا خوردنم کم شده 

یکمم مسمومیت به کافئین گرفتم چون این هفته تمریناتم سنگین نبوده 

از پریروز همینطوری دارم خرید میکنم البته چیزهای مورد نیاز

مثل ساک باشگاه و دستکش باشگاهی

دیگه ساک و دستکهام قشنگ روزهای آخرشون هست

امروزم باید یه سری چیز میز دیگه خرید کنم 

که دیگه خریدهام تا دوماه تکمیل بشه

دارم سخت جلو خودم میگیرم که لباس باشگاهی نخرم!

این ماه هنوز لباس باشگاهی نخریدم 

الحمدالله 

دیشب هم یه شومیز و یه بارونی خریدم تو اف

اون  شبم که با مریم رفتیم شام بیرون 

بعد شام رفتیم یه فروشگاه مریم لباس باشگاهی میخواست

من سخت جلو خودمو گرفتم البته تو مود خرید کردنم نبودم و خسته بودم میخواستم بیام خونه زود

هرچی هم مریم دوتا کراپ برام انتخاب کرد گفت تو فقط رنگش انتخاب کن میخوام کادو بدم بهت

قبول نکردم

اخه یه عالمه کراپ دارم که نمیپوشم باشگاه هم من خیلی کم کراپ میپوشم با نیم تنه اسپرت راحتترم

دیگه باید پرونده خریدهای این ماه رو ببندم

امروز چند کار مهم دارم که باید به استاد تحویل بدم 

که جلو بیفتم خداروشکر کار عقب افتاده انچنانی ندارم !

 

 

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان