تصادف!

امروز ظهر میم تصادف کرد

خداروشکر حال عمومیش خوبه 

اما خوب یکی از پاهاش آسیب دیده 

دیشب دوستم کلاسش زودتر تموم شد

و تماس گرفت دیگه برا شام رفتیم بیرون 

ساعت 8 زدیم بیرون و میم یه فودکورت معرفی کرد که افتتاحیه اش شب قبل بوده

و دوستاش رفته بودن و میگفتن کیفیت غذاهاش خوب بوده 

دیگه منم به دوستم گفتم بریم اونجا  که انتخاب خوبی بود 

قبل رفتن میم تماس گرفت گفت که یه مراجعه کننده داشته شرکت

که گوشی میم رو صندلی بوده حواسش نبوده انداخته!

و ال سی دی گوشی خرد شده:((((

من ناراحت شدم چون تازه 50 تومن داده بود برای گوشی

گفت قضا وبلاست و مهم نیست

اتفاقا دیروز حرفش بود که یه گوشی دیگه میخواد بخره همین ظهر به من گفت غروب این اتفاق افتاد

دیگه مارفتیم و ساعت 11 ونیم برگشتیم 

که خیلی خوش گذشت کلی حرف زدیم 

دوستم پپرونی خورد من چیکن

صحبتی که دوستم داشت این بود که تو نسبت به ظرفیت هایی که داری عقب افتادی

اونم بخاطر بودنت توی این محیط هست 

خودشم همچین حسی داشت نسبت به خودش

دیگه قرار شد از سفر که برگشت همدیگه رو ببینیم

میخواد بره یه تور افریقا هم بعدش 

دیگه اومد میریم بیرون 

مامانش خیلی منو دوست داره:))

میم منتظرم بود برگشتم تماس گرفتم براش گوشی جدید رو تو سایت چک کردم 

چون خودش نمیتونست و صفحه گوشیش نصف و نیمه بود 

نمیخواست بده تعمیر چون گفت شبه و میره تا فردا 

گوشی رو چک کردم تو سایت و قیمت و گارانتی و ...

دیگه قرار شد امروزم تو شهر یه قیمتی بگیره و در نهایت یا پول واریز کنه من خرید کنم

یا خودش حضوری از همینجا بخره 

صبح از اداره تماس گرفت که گوشی کلا صفحه اش رفته

اگر وقت شد میبره تعمیر

منم میخواستم برای روز اخر برم باشگاه 

همه چی اماده کردم 

ولی اصلا حس رفتن نداشتم 

از بانک تماس گرفتن که همچنان منتظر امضای من هستن:(((

دیگه لباسم عوض کردم و آژانس گرفتم

رفتم بانک امضاها رو انجام دادم 

برگشتم اجی هم تماس گرفت چندبار ببینه رفتم امضا کنم یا نه:))

کلا کارمندهای این بانک رو دوست دارم هر شعبه اشون رفتم برخورد خیلی خوبی داشتن

تا اومدم خونه 11 بود و یه خداحافظی بلند بالا برای مربی فرستادم

 

 یکم بعدش میم با موتور نگهبان اداره میره گوشی ببره تعمیر:(( چون دیگه ساعت تعطیلی مدارس بودکه یعنی

زودتر برسه و به ترافیک نخوره

حالا یکی نیست بگه توکه اهل موتور سواری اینا نیستی

چرااین کارو کردی اخه؟

ساعت 2 بهم زنگ زد که بیمارستانم 

من ضعف کردم خوب چی شده

هیچی تصادف کردم موقع برگشتنی یه ماشین خلاف میاد میزنه تو موتور

میم هم پخش زمین میشه پاش اسیب دیده ولی شکستگی نداره خداروشکر

گفت امبولانس اومده و...

کلا الان مشکلی جز درد پاش نداره 

زخم  وزیلی شده بدنش و کوفتگی داره ولی شکستگی نداره خداروشکر

من اصلا تو شوک بودم

خداروشکر الانم تماس گرفت مرخص شده 

ان شالله بلا دور باشه ازش

مربی هم پیام داد که نرم پشت سرم نگاه نکنم

و حتما برم در جریان تغییرات و برنامه هام قرارش بدم و به تصمیمم هم احترام گذاشته بود

فردا میرم باشگاه جدید اگر اتفاقی نیفته 

خلاصه موند یک تصمیم دیگه که هنوز منتظرم درست فکر کنم بعد تصمیم بگیرم

احساس راحتی کرد مغزم بابت تصمیم تعویض باشگاه

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
مینا شین

موجا خدا نکشدت حالا باید این عنوان رو میذاشتی تا آدم با دیدنش بگه ببین چه بلایی سر موجا اومده ؟

وسط مثاله نوشتن اومدم یه یادداشتی که تو وبلاگ ذهیره کردم رو بردارم دیدم چراغت روشنه قلبم ریخت

شکر که به خیر گذشته

بلا از جقتتون دور باشه قشنگم

 من سرعنوان نوشتن همیشه درگیری دارم مینایی

شرمنده 
کلاهم پست در مورد تصادف میم بود
مرسی عزیزم سالم باشی همیشه 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان