خداروشکر ازدیروز خیلی بهترم
و امروز هم ازمایش وسونو دادم
قرار شد برای دهم دی ماه هم مجدد سونو و ازمایشات هورمونی تکرار بشه
هنوز هیچ که جواب ازمایشات نیومده
سونو هم دکترگفت با جواب ازمایشات تحلیل میکنم
امروز از ساعت 7 تا 10 درگیر اینا بودم
دیروز موقع صبحانه میم ادای یکی رو در میاورد که هردو میشناسیمش
بعد اونقدر بانمک و عین خودش حرف میزد که هردو مرده بودیم از خنده
بعد دقیقا امروز تو نوبت پذیرش ازمایشگاه اون اقا رو دیدم!
نمیدونم دلیلش چی بود بسکه حرفشو زدیم جذبش کردیم؟
یا اینکه جواب کائنات بود؟
عکس گرفتم برای میم
اگر عکس نگرفته بودم نه خودم باورم میشد درست دیدم نه میم باورش میشد اون اقا رو دیدم :))
اونقدر که میم شوکه بود میگفت اصن موندم چرا اخه اون اینجا ؟
من همیشه از مردهای قدکوتاه خاطره بدی دارم
و معتقدم اکثر این مردهای قد کوتاه عقده ای هستن بخاطر قدشون احساس کمبود میکنن
پذیرش ازمایشگاه یه اقای قد کوتاه بود!
من رفته بودم ازمایشگاهی که داداش معرفی کرده بود
میتونستم راحت برم به مسئول یا یکی از همکارا بگم آجی فلانی هستم!
ولی معمولا تو مراکز درمانی برای خودم از پارتی برای زودتر نوبت شدنم استفاده نمیکنم!
شانسم من هم زود رفته بودم هم خلوت بود
و بدون معطلی نوبتم شد
ولی اون اقایی که پذیرش میکرد اونقدر رفتار بدی با همه داشت وبد صحبت میکرد
که داشت منو عصبی میکرد
نوبت من که شد نمیتونست ایرادی بگیره
برگشته میگه وایییییی چقدر اروم حرف میزنی
هرچی هم بلندتر حرف میزدم باز ادا در میاورد
برگشتم گفتم من نمیتونم مثل شما داد بزنم صدای من همینه
ماسک هم زده بودم میم شرط گذاشته بود بدون ماسک نمیری تو مراکز درمانی
خودت مریضی ویروس میگیری دوبار هم زنگ زد ماسک زدی؟
خوب قطعا با ماسک صدای ادم یکم بم تر و کمتره
ولی نه اونقدری که تو یه جای خلوت اون اقا صدای منو نشنوه!
بعد که رفتم نمونه گیری کنم
خانمه برگشت گفت چکاره اقای فلانی میشین گفتم خواهرشم
اونقدر بنده خدا تحویل گرفت و ذوق کرد و...
گفت چرا از اول نگفتی و تو نوبت موندی؟
گفتم این طوری راحتترم
بعد یه دونه ازمایش منو نداشتن رفتم یه درمانگاه دولتی
برگشته میگه سیستم تامین اجتماعی قطعه!
درصورتی که چرت میگفت چطور ازمایشگاه خصوصی سیستمش بازه؟
ولی برا مرکز دولتی بسته است؟
فاصلشون هم 10 دقیقه راه بود!
میگفت از صبح قطعه!
یعنی هیچ بیماری رو پذیرش نکرده بودن فقط آزاد!
داداش میگه خیلی اوضاع مردم بد شده
اونقدری تو بیمارستان و مراکز دولتی سرمون شلوغه چون مردم هزینه درمان خصوصی رو ندارن
اونقدر ازمایشگاه ها و مراکز سونو دولتی و.... شلوغه که نگم برات
راست میگه الان امروز متوجه شدم
اون درمانگاه تخصصی جا نداشت اصلا هم همه تو نوبت ازمایشات خاص بودن
خدا به هممون رحم کنه واقعا
خدانکنه هیچ کس توی این شرایط این کشور مریض بشه
دیگه منکه نموندم برگشتم خونه صبحانه بخورم داشتم ضعف میکردم از گشنگی
میترسیدم باز فشارم بیفته یادمم رفته بود لقمه بردارم هم به دلم نبود میرم ازمایشگاه
با خودم لقمه ببرم
کارای شرکت رو رواله وهمه رو اوکی کردم
البته یکم کم انرژیم
6 روزه باشگاه نرفتم و دلم لک زده برا تمریناتم
اما خوب به صلاح نیست تا علت دردم مشخص نشده پاشم برم بااون حجم از تمریناتی که من دارم تمرین کنم
ولی فردا میرم سبک تمرین میکنم
همدلی میم و نگرانیش و رفاقتش توی این قضیه به من خیلی بیشتر ثابت شد
رفته تخم مرغ ارگانیک خریده و گردو ارگانیک و عسل
میگه قعلا تخم مرغ کارخونه ای نخور:((((نگرانیشهاش پیگیری هاش
امروز نگاه کردم دیدم هزاران بار بیشتر از روزهای دیگه تماس گرفته حواسش به من بوده
تقریبا هم نیم ساعت یکباراینها چیزهای ارزشمندی هستن
این یکسال گذشت باهم خوش و آروم گذشت و کنار همدیگه بزرگتر شدیم
هنوزم خودش کامل اوکی نشده از شوک و استرس
دلم میخواد خونه رو تمیز و مرتب کنم
تاامروز جلو خودمو گرفتم که کار نکنم
و استراحت کنم
ولی دیگه امشب باید یه دستی به سروروی خونه بکشم
ذهنم خیلی اشفته است
مریضی واقعا ذهن آدم رو بهم می ریزه هرچیزی سلامتی مارو تهدید میکنه
حتی جایی که فکرشم نمیکنی