بدن دردهای لگ دی تمامی ندارد!

خواهری امروز میخواست بیاد پیشم

دیروز عصر بهم اطلاع داده بود 

که داره برای یه کاری میاد و ناهار احتمالا بیاد پیش من وعصرم برگرده 

منم که میدونن باشگاهم تا 11

گفتم باشگاهم مقدمات ناهار اماده میکنم 

تا تو بیای

اونم کلا تاظهر بیرون کار داشت

دیگه مثل همیشه من سواستفاده کردم بهش گفتم کارای بیرون منم انجام بده

مثل خرید مرغ فیله مرغ و گوشت

البته چون هزینه مرغ و گوشت های من بالاست پولش رو حساب میکنم باهاش:)

خداخیرش بده کمکی بزرگی بود همین کارش و دوسه خرید دیگه ام

من برنج رو خیس کرده بودم لوبیا چشم بلبلی هم همینطور

که چشم بلبلی پلو با کوبیده مرغ و گوشت درست کنم واسش اجی عاشق این مدل غذاهاست

سالادمم که اماده کرده بودم شب قبل 

زود بیدار شدم رفتم باشگاه 

و حسابی تمرین کردم لگ دی بود دیگه 

ولی چون کولرها روشن بود کیف کردم

شب قبلش مربی پیام گذاشته بود گروه که بچهایی که سرمایین در جریان باشن

فردا کولر روشنه و باخودش لباس گرم بیارن 

از سطح شعورش خیلی خوشم میاد

ازش بابت این همه شعور و اطلاع رسانیش تشکر کردم امروز

 بعد امشب به خودمم پیام داده شاگرد ممتاز بنده یادت باشه فردا زود تعطیل میکنیم

و زود بیای که از تمریناتت عقب نمونی

بااینکه وجود من سودی براش نداره جز همین شهریه که درصدی بهش میرسه

 ولی عین یه شاگرد خصوصی به من میرسه و امروزم عکسهای بدون پوشش خودش از عضلات بک رو نشونم داد

یعنی میشه یه روز من اینطوری تااین حد کات بشه عضلاتم؟

چون این مربی همیشه پوشش کامل تو باشگاه نمیشه سطح کات بودن عضلاتش رو تشخیص داد

جدیدا هم روی عضله جلو ران کراش زدم و تمریناتش رو خیلی پرفشار انجام میدم 

امروز چون کولر روشن بود تونستم با توانایی خوبی تمریناتم رو تموم کنم

و 10ونیمم اومدم خونه 

و برنج رو دم کردم و اجی هم سریع اومد یه بخشی از خریدا رو گذاشت و رفت واسه گوشت

و بقیه کارا

وقت استراحت نداشتم تا اینارو بسته بندی کردم

و مواد کوبیده رو اماده کردم اجی هم برگشت

و غذام حاضر بود ولی تا 1 همش سرپا بودم

و تندتند درست کردم کوبیده ها رو 

امروز زیاد غذا خوردم چون خیلی گشنه وخسته بودم

و اجی مثل همیشه خوشش اومد عاشق دستپخت منه

دیگه بعد ناهار خوابیدم من بیهوش شدم یه جورایی

و بیدارشدم دیدم پاهام درد میکرد ماساژم داد گفت عضلاتت خیلی مشخص شده 

عصرونه خوردیم و باهم یکم گپ زدیم و غروبی رفت

منم یکم خونه رو مرتب کردم

و دوش گرفتم البته بعد هر مهمونی من باید بعدش جارو  تی هم بکشم

که گذاشتم برای فردا یا جمعه چون تمیز تقریبا

گوشتها رو بسته بندی کردم کارای شرکت رو تموم کردم

و دوش گرفتم الانم میخوام یکم دیگه رو کارای شرکت کار کنم

میم همیشه به قرار چهارشنبه هامون پایبند هیچ برنامه ای نمیذاره با هیچکس 

من یکم بی حالم حالا شاید نرفتم اونجا. 

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان