دیروز بعد نوشتن پست
من پاشدم رفتم دنبال خریدهام
برای اجی از این پتو تدی های نرمولک خریدم رنگ بنفشش رو
و یه فلاکس هم تو کیف جا بشه خریدم برا دمنوشهاش که اون عاشق دمنوش برعکس من!
یه جوراب هم واسش خریدم که خانمه رو دوتا جوراب 20 تومن بهم تخفیف داد یه جوراب هم اشانتیون کلی کیف کردم
اصلا تخفیف نخواستم مدلم اینطوری نیست تخفیف بخوام روم نمیشه:((
ولی خوب حال داد دیگه
یه جوراب نایکی مشکی هم واسه خودم خریدم
بعدش رفتم آرد و وانیل اینا خریدم که دیگه داشتن ته میکشیدن!
چون من هرروز تو پنکیک از وانیل و بیکینگ پودر استفاده میکنم
تو محله هم فیله مرغ و اب گاز دار و لیمو خریدم
دیگه دستام پر خرید بود
داشتم از بابت اینکه بدنم قوی میتونم این همه راه پیاده برم وبیام
و خریدهام حمل کنم خدارو شکر میکردم که بدنم قوی کردم برای این روزها
روزهایی که بتونم از پس خودم و زندگیم بربیام
شاید نزدیک به 8000 قدم من راه رفتم و اینا دستم بود:))
اومدم خونه اونقدر گشنه بودم که حالت تهوعمم خوب شده بود
فقط سریع مرغ سوخاری درست کردم رژیمی البته گذاشتم تو ایرفرایر
و قارچ ها رو هم همینطور اماده کردم
و بعدم فیله ها رو وزن کردم و بسته بندی کردم برا طول هفته
و شام دیگه اماده شد اونقدرگشنه بودم که در حد قحطی زده ها غذام رو تند تند خوردم
یه روش پیدا کردم برای اینکه بروکلی رو بتونم بخورم
من از بوی بروکلی و کلم پخته متنفرررررررررم
برا همین این سری 1 دقیقه گذاشتم توی اب جوش و نمک وسرکه
بعد 5 مین هم گذاشتم تو اب یخ که تیکه های یخ داشت یه حالتی مثل بلانچ کردن
بعدم با خیار اسلایس شده و کاهو پیچ
و سس بدون گلوتن کاله میکسش کردم البته خیلی کم
و مزه اش عالی بود و خوش خوراک
بعدش لش شدم و نیم ساعتی گذشت رفتم دوش گرفتم
میم این تو این فرصت چندبار زنگ زد
و من دیگه دوش گرفتم به خودم رسیدم لاک زدم
و موهام سشوار کشیدم
و رو صورتم ماسک گذاشتم و پاکسازی کردم صورتمو
ساعت 12 هم که قرار بود برم خونه میم
من اونقدر خوابم میومد که میترسیدم سرم بذارم رو بالشت بخوابم و به قرارمون نرسم
برا همین خودمو به چایی بستم که خوابم نبره
میم هم ساعت 12 تماس گرفت منتظرتم و من ساعت 12ونیم رفتم اونجا
تا 3 بیدار بودیم
میگه من زنگ زدم کلا خوابالود بودی
تا میای اینجا نه خودت میخوابی نه منو میذاری بخوابم :)))
دیشب دیگه به زور تهدید من خوابیدم :))))
گفت احتمال خوابیدن تو و بارون اومدن تو این گرما برابر باهم:))))))
گفتم اگر هم بارون اومد هم من چهار ساعت عین بچه خوب خوابیدم چی؟
گفت هر کی شرط ببازه باید خودش پاشه بره کافه صبحونه، صبحونه بخره و بیاره!
پیک و... هم قبول نیست
من قبول کردم و تخت خوابیدم
تا ساعت 7ونیم 30
اون زودتر بیدار شده بود و میخواست بره صبحونه بخره:)))))))))
چون هوا هم ابری و بارونی بود
میگه بیا یه شرط گذاشتیم از شانس خوب تو و شانس بد من بازم من باید پاشم برم
البته اگر شرط رو می باختمم خودش میرفت نمیذاشت من برم:)))))))
من هوس املت قهوه خونه ای کرده بودم با مخلفات
دیگه رفت خرید و برگشت
هرچی گفتم شرط رو بی خیال زنگ بزن ارسال کنن
گفت نه مرد و حرفش
صبحونه خیلی چسبید ولی الان شکمم اومده:))))
میم دیشب میگفت امشب نشستم عکسای باشگاهت رو بررسی کردم و مقایسه
اونقدر توی این یک ماهه خوب شدی و تغییراتت عالی بوده اصلا قابل قیاس نیس با این همه سال تمرین کردنت
که البته اصول تغذیه رو که رعایت کنی مقداری عضله داشته باشی خودشو نشون میده
بعد صبونه سعی کردیم بخوابیم که میم خودش خوابش نمیبرد یکم مسخره بازیش گل کرده بود تا ده موندم
و بعد اومدم خونه کیک هویج درست کردم
الانم مافین شکلاتی تو فر هست
که عصری برم خونه
باید دوش بگیرم کوله ام رو اماده کنم
و خونه رو هم که نگم واقعا باید تمیز کاری شه