+امروز ذهنم هزاران دلیل داشت برای باشگاه نرفتن!
منم دیشب بهش گفتم اوکی شما باشگاه نرو از یک شنبه شروع کن!
ولی آلرام رو میذارم روی 8 که عادت کنی زودتر بیدارشی
یه هفته است دیر بیدار میشی:)))))
ساعت کاری شرکت ما از 9 هست!
هیچی دیگه هشت که بیدار شدم
از قانون 5 ثانیه استفاده کردم
و از رختخواب خودمو جدا کردم
تا ساعت یه ربع به 9 هم هم حاضر بودم هم صبحانم رو خورده بودم و
خودمو کشوندم باشگاه
کلا برای روز اولی بخوام بگم
اصلا درست نیست الان نظر بدم
ولی کلیه حرکاتم رفت زیر سوال ومربی به نظرم حرفه ای تر هست
هنوز زوده!
ولی خوب از بابت اینکه نمیذاره بچها گوشی بیارن تو سالن
از بابت اینکه اونجا مربی مربیه!
و اصلا کسی دوستی ورفاقتی نمیتونه باهاش داشته باشه
و کلا هم حواسش به همه چی بود به حرکات بچها و...
به کم کاریشون
به اینکه اونجا کسی حق نداره وسط تمرین حرف بزنه!
همه ی اینا نشون میداد مربی حرفه ای هست.
ودیسپلین داره
بعدم بهم گفت تو از هرکی برنامه بگیری من وظیفه ام هست تورو اموزش بدم
سر این خودتو معذب نکن!
هرچند شلوغه این تایم
ولی راضیم
و فردا احتمالا زودتر برم چون باشگاه از 8 بازه تا 12
من باید 8ونیم برم تا 11
اینطوری قبل کارم هم میتونم نیم ساعتی ورزش کنم و لازم نیست خیلی گوشی دست بگیرم!
فعلا همین
وسطش هزار بار تلفنم زنگ خورد:((((
پست رو نیمه تمام گذاشتم تو تلفنهای امروزم طولانی شد
خوب از اون کار نیمه وقته تماس گرفتن که میخوان منو سرپرست تیم کنن
یه جوری مدیرشون زنگ میزنه گاهی از من نظر میخواد
ازم تشکر کرد که گروه بچها با وجود من و نظراتم و تجربیاتم یه گروه کاملی شده
و پویا شده و....
بعد بهم یه پیشنهاد همکاری برای اینده هم داد
و قرار شد یه فایلهای اموزشی برام بفرسته گفت یا میتونیم باهم فلان کلاس رو شرکت کنیم!
و یه سری فیلم آموزشی هم قرارشد برام بفرسته
خوب بود پیشنهادش کلا
بعدش کارای شرکت رو تموم کردم و انرژیم خوبه
چون نه از خواب صبحم زدم نه دیر خوابم برده بود!
یعنی منتظر میم هم نشدم من دیشب گرفتم خوابیدم
میم البته همون تایمی که من شبخیرگفتم اومد خونه ولی من دیگه جواب تماسش رو ندادم
تا یاد بگیره زود بخوابه!
وقتی میگم دیشب حالم بد بود دلتنگ بودم یعنی بعد حدود 8 ماه سیگار کشیدم
ولی بااین وجود صبح بیدارشدم رفتم باشگاه و به اون هزار دلیل و بهانه نه گفتم!
اصلا نه هم نگفتم فقط بهشون کم محلی کردم وقتی برگشتم از باشگاه با وجود اینکه تمرینم چنگی به دل نمیزد
ولی از خودم رضایت داشتم چون این برنامه دیگه اخراشه و نمیخوام انجامش بدم
تا دکتر برنامه ام رو بنویسه وبفرسته از رو برنامه مربیم پیش میرم
وقتی لباس بیرونیم رو در آوردم این مربی صبح بهم گفت چقدر تو بدنت خوبه خیلی دوست دارم بدنت رو
و گفت ببخشید اینو گفتم
چون همیشه تو سانس عصر هر وقت میومد من شانس لگ پوشیده بودم!
امروز با نیم تنه و شورتک ورزشی بودم
این لباس جدیدم رو خیلی دوست دارم می خوام چند نمونه دیگه ازش بخرم
جنسشم خیلی خوب بود
میم سرما خورده یا حساسیت گرفته نمیدونم فقط میدونم از صبح صداش گرفته عطسه میکنه
خودش که میگه حساسیت
ولی من میگم سرما خورده دوروز با دوستاش بوده
احتمالا ویروس گرفته
بچهای داداش هم مریض شدن ویروس از زن داداش گرفتن که بیمارستان میره
خودش گفت همکارام مریض شدن احتمالا من ناقل بودم به اینها سرایت کرده
خوب دیگه همینا من این هفته هم عصرها کلی کار دارم مقالات اجی هست
و دوتا کار استادم هست
کارای دوتا شرکت هم هست که اوج کارای شرکتمون شنبه و یکشنبه است بیشتر من برم که تا شب اینهارو تموم کنم