پست چی پریروزها اومده بود و همزن رو آورده بود

ولی من باشگاه بودم

تماس گرفته بود دیده بود جواب نمیدم پیام گذاشته بود

که پست چی هست و بسته داشتم

وقتی از باشگاه اومدم تماس گرفتم گفت خیلی منتظر شده من دیگه جواب ندادم

ایشون رفته و ساعت کاریش تموم شده 

معمولا تو جنوب پست چی ها عصر و غروب بسته ها رو میارن

چون روز هوا گرمه!

دیگه گفتم تحویل خونه هم کف بده 

و شبشم با صاحبخونه هماهنگ کردم که بسته دارم

و اگر زحمتی نیست و خونه بود تحویل بگیرن

من از باشگاه اومدم صاحبخونه پیام داده بود بسته ات رو تحویل گرفتم و خونه است

رفتم ازش تحویلش گرفتم بنده خدا فکر میکرد خوراکیه وممکن خراب شه

برده بود گذاشته بود رو به رو کولر

ازش تشکر کردم و بسته رو گرفتم

و رفتم خرید تره باری 

و سوپری

تره باری ها رو اوردم وباز رفتم سوپری

همینطوری بعد باشگاه در حال بدو بدو بودم 

تره باری ها رو جادادم تو یخچال 

و گفتم خسته ای موجا درسته

بیا همزن رو افتتاح کنیم

من حتی برای کوچیکترین وسیله ای که میخرم چون براش زحمت کشیدم

برا باز کردن و استفاده اش ذوق دارم 

چندروز پیش میم داشت تعریف میکرد که قبل فوت داداشش مامانش براشون 

خیلی کیک میپخته و یه کیک هویج مامانش براشون درست کرده بوده 

که هنوز مزه اش زیر زبونشه!

من چندبار کیک هویج درست کردم ولی معمولا اون مدلی که دوست دارم در نمیاد

یعنی مقایسه اش میکنم با بهترین کیک هویجی که تو زندگیم خوردم

و میبینم نه خوب نیست!

یه کیک هویج فوق العاده ای یکی از همکارام درست میکرد

یعنی نگم از مزه اش وبوی هل و دارچینش و پوک و پفکی بودن اون کیک هویج

دیشب بین کلی دستوری که سرچ کردم یکیش به نظرم از همشون بهتر اومد

که چون لیوانی هست اندازه هاش میگم اینجا و هم تستش کردم عالی شد

یک لیوان هویج رنده شده(لیوان دسته دار فرانسوی ها)

دولیوان آرد الک کرده با یک قاشق غذاخوری دارچین و یک قاشق مرباخوردی بیکینگ پودر

یک لیوان سرخالی روغن مایع

نصف قاشق مرباخوری پودرهل و نصف ق م خوری هم وانیل

چهارتا تخم مرغ درشت

یک لیوان + یک سوم لیوان شکر

سه تا 6 عدد هم گردوی خرد شده

اول شکر و تخم مرغها رو اونقدر هم بزنید که پفکی و سفید رنگ بشه بعد روغنها رو اضافه کنید وبعدم هویج

و بعد هم آرد رو با ویسک یا لیسک در سه مرحله بهش اضافه کنید گردوها رو هم با یه قاشق ارد میکس کنید بعد در پایان اضافه کنید به موادتون

این کیک رو میتونید تو قابلمه با دم کنی درست کنید

می تونید توی فر هم درست کنید من با دمای 180 گذاشتم خیلی زمان برد یعنی حدود 1ساعت ونیم زمان برد

جون خیلی پف میکنه این کیک بخاطر هویج کیک سنگینی هست وبافت دیر پف میکنه 

دفعه دیگه روی دمای 200 میذارم!

البته فر های مختلف باهم فرق دارن

بافت این کیک عالی پوک و پفکی بوش و مزه اش رو هم نگم!

منکه عاشقش شدم رفت

بعد گذاشتن کیک توی فر

معجون درست کردم خوردم سهم میم رو هم نگه داشتم

رفتم دوش گرفتم و بعدشم شام 

دیگه نا نداشتم 

تا کیک اماده شدو سرد شد وبرش زدم و تستش کردم 

خیالم راحت شد مزه اش خوبه 

آجی دیروز رفت کربلا

زنگ زدم به مامان حرف زدیم

و با اجی حرف زدم هنوز تو راه بودن ابادان بودن

و میم هم چندباری تماس گرفت  و رفت  نگاه فوتبال کنه

یادم اومد امروز سوم خواهر دوستمه و الان دیگه باید دورشون یکم خلوت شده باشه

و بتونه تماسم رو جواب بده

بهش تا زنگ زدم فوری جواب داد و داشتن میرفتن سرخاک

ما تو جنوب تا سه روز شبها هم میریم سرخاک و بالا سر مرده چراغ و فانوس و شمع روشن میکنیم

به این تفسیر که مرده نترسه احساس تنهایی نکنه با محیط جدید خو بگیره

امااین فانوس روشن کردن رو دیگه مردها انجام میدن تا 40 روز 

یعنی معمولا دیگه نمیذارن خانما شب برن قبرستون میگن خوب نیست!

همینکه الو کرد دوستم بغض من ترکید

اونقدر سرریز بودم و این چند روز دلتنگ داداش و هم دردی که دوستم میکشید رو میفهمیدم

که دوتامون فقط گریه کردیم

خواهرش واقعا شبیه فرشته ها بود یه ادم بی آزار و مهربون

که اصلا انگار برای این دنیا خلق نشده بود

به دور هیاهوی دنیا و مد و زمونه و... حتی باورتون شاید نشه گوشی هم نداشت این دختر

 تااین حد ادم ناب و عجیبی بود و قاطی دنیا نمیشد

برای دوستم دلم میسوخت و برای سه تا خواهرش که دوبار مرگ خواهر رو تجربه کردن

و الان چقدر براشون سخته تداعی اون سوگ قبلی که چقدر سخت بود

وقتی مکالممون تموم شد

یک ساعتی فقط باصدای بلند بعد مدتها هق زدم از دلتنگی

در این مواقع میم میدونه نباید کاری به کارم داشته باشه تا اروم شم

و بعدش سکوت چندساعتم رو میپذیره یعنی کنارم میمونه ولی انتظار نداره عین همیشه شیطون و پر حرف و شوخ باشم

ساعت یک قرار بود برم پیشش

که اومدم برم همسایه روبه رویی دم در بود

دیگه تا دو موندیم که اینها برن داخل

تقریبا دیشب فقط دوساعت خوابیدم

دلتنگ بودم خیلی

من ساعت 8 بیدارشدم و دیگه میم هم نخوابید گفتم من زودتر بیام خونه که مزاحم خوابش نباشم

ولی همینطوری نشست به حرف  زدن تا ساعت 9 که خیالش راحت بشه من حالم خوبه 

امروز کار زیاد دارم 

ولی حس کار کردن ندارم اما تعهد اجازه نمیده وباید کارام رو تموم کنم

که بتونم غروب هم برم خونه بابای زن داداش بچها رو ببرم بستنی بخوریم 

نصف کیک رو هم نگه داشتم و تو ظرف چیدم  وسلفون کشیدم ببرم برای زن داداش اینا

خوب من برم که به کارام برسم هنوز لوود نشدم