صفحه کلیدم رو حوصله ندارم که تغییر بدم و اون متن بالا رو کسره گذاری کنم!
خودتون برای خوندن پهن ( به پی پی حیوانات توجه بفرمایید همون میشه!
احساس میکنم پولی که کار میکنیم و در میاریم یه مشت پهن هست
هر روز که میری خرید هر ماه که حقوق میاد
همون دوسه روز اول خرج میشه
اونم یه ادمی مثل من که این همه کدبانو هست
و حساب همه چی رو نگه میداره!
از این ماه اومدم 40 درصد درآمد رو وارد یه کارت دیگه کردم که ازش استفاده نکنم
اون کارت برا پس اندازه و تو این چندماه ازش استفاده نکردم تاامروز که یه مقدار بدهی داشتم
به یکی از اعضای خانواده پرداختش کردم
و اونم تماس گرفت که چرا پرداخت کردی و میذاشتی و...
تشکر کردم و گفتم نه دیگه حساب حسابه!
باشگاه نرفتم مربی اون کرونا جدیده رو گرفته و دوروزه باشگاه نرفته!
منم دیدم خوب برنامه ام که جدید و حرکات رو بخشیش رو بلد نیستم!
پس باشگاه رفتنم بی خود اونم توی این چند روز که ویروس زیاده اونجا
بهتر که نرم که نرفتم
همون تایم ساقی زنگ زد گفت چرا با من نمیای بیرون
گفتم میخواستم برم باشگاه که مربی مریض شده و...
گفت بیا بریم بیرون اصن هرجا تو بگی!
گفتم باشه ببر منو فروشگاه فامیلی خریدام رو انجام بدم
بعدم بریم کافه که میخوای
رفتیم کافه اصن خوشم نیومد
میم هم امروز نرفت سرخاک باباش از بس گرم بود
گفت میری کافه تو این گرما امروز اذیت میشی ولی برو شاید بهت خوش گذشت
رفتیم خوش نگذشت منکه نتونستم چیزی بخورم گرمم بود!
رفتیم فروشگاه خریدام رو کردمو یکم دیگه دور دور کردیم و برگشتیم خونه بعد دوساعت
از وقتی اومدم درگیر بسته بندی گوشت و اینا بودم
همبرگر درست کردم و مواد سوسیس گذاشتم
بخشی از مرغ ها رو هم چرخ کردم واسه کوبیده مرغ
اصن از کت و کول افتادم
تازه بعد اینا رفتم فروشگاه تو کوچه که چیزای رژیمی هم میاره
4 تا جودوسر میخواستم و یکم ادویه جات و اب گاز دار
انگشتم یکم بریده بودم خونش خشک شده بود
پسره صاحب فروشگاه دید بوده انگشتمو
میگه خانم مهندس بفرمایید چسب!
از این دقت و مراقبتش لذت بردم! جغله کودکیست
کباب تابه ای تو ایرفرایر درست کردم
محمد زنگ زد یه ایده داشتم باهاش صحبت کردم
محمد بااینکه برادر زادمه ولی از خان داداش به من نزدیک تره!
بهش میگم برادرزاده نزدیک تر از برادر:)))))
یه ایده داشتم نیاز به مشورت داشتم بااون دایی اش
نوه ها به من میگن عمه خوشگل عزیزه!
یعنی من اینو دیشب فهمیدم که پارمیس داشت به دوستش میگفت
بعد پارسین خندید
گفتم چی شده گفت ما بهت اینو میگیم
جغله های عوضی
امشب میم مهمان داره و دوستاش اومدن خونشون
منم میخوام از فرصت استفاده کنم و بخوابم !!
حالا بنده خدا میگه این موجا چش شده خدا عالمه که از من دوری میکنه
یکی از مانتوهایی که خرید کرده بودم رسید بی نهایت دوستش داشتم
جنس وطرح خوبی داشت
از مانتوهای مجلسی هست که نمیشه همه جا پوشیدش مشکی هست
یه کت مزونی هم خریدم چندروز پیش منتظرم اونم برسه اینم کرم هست جنسش ژاگارد هست
یکی دوتا هم نیم تنه و شورتک باشگاهی نیاز دارم که اونو هم پسند کردم
باید وقت بذارم دقت کنم رنگشون رو انتخاب کنم
بین انتخاب رنگش موندم نیاز دارم سرم خلوت باشه
خلاصه حقوق خرج شد:(((((
هر سری میری فروشگاه برمیگردی قیمتها چندبرابر شده!