مارشمالو!

از نظر من هر ادمی که مثل مارشمالو هست دوست داشتنی

انعطاف پذیری مزه خوب(اخلاق خوب)

از دیروز ظهراصلا حال روحی مساعدی ندارم 

ولی همه چی تحت کنترل و میتونم هندل کنم زندگی رو 

بازم زنیکه اومده خونه مامان!

واقعا من نمیدونم یه ادم چقدر میتونه عزت نفس نداشته باشه!

چقدر میتونه برای رسیدن به هدفش همه چیش رو بذاره زیر پا!

وجودش شر خالی واقعا

هدفشم اینه که خانواده مارو از هم بپاشونه 

زن داداشی میگفت دیروز والا من که از شما غریبم و فقط در طول این 15 سال که عروستون بودم

نهایتا سالی چندبار می دیدم جاریم رو

نمیتونم سر قضیه داداشت ببخشمش

هرسری یادم میاد تو عزاش چه کرد و چه بلایی سر شما اورد

شوهرم چقدر توی این یکسال و نیم آب شد و حال روحیش داغون شد

چقدر عوض شد بااین سوگ چقدر درد کشید

نمیتونم این زن رو ببخشم یا اینکه باهاش رابطه ای داشته باشم

تمام این 15 سالم خودت میدونی اختلافی باهاش نداشتم 

اما الان تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم باهاش رابطه ای داشته باشم

شماها حق دارید

ولی من نمیدونم مامانم چرا ایقد ساده است دقیقا سادگی مامانم

راه نفوذ همیشگی دشمن تو خونواده ما بوده!

بااین تفکر که فلانی گناه داره تنهاست گناه داره فلان گناه دارن بهمان

همیشه تیشه زده به ریشه ما

منم دیگه برای تنبیه مامان نمیرم اونجا تا مدتی

چون دقیقا عصر تاسوعا شنیدم زنیکه رفته اونجا 

گفتم مامان همیشه تو میگی من از تو راضیم

تو بهترین اولادمی

اگر میخوای منم ازت راضی باشم 

این زن رو باهاش رابطه ای نداشته باش 

دیروز آجی زنگ زد که باز اومده اونجا و چقدر اجی بهم ریخته بود بنده خدا

داغمون تازه میشه

دقیقا من وقتی متوجه میشم این زن تغییر کرده هدف خاصی نداره!

که فاطیما و دامادش همراهش باشن!

وقتی تنها میاد و میره هدفی داره 

ایقدی هم اهل جادو و جمبل هست 

چندوقت پیش یکی دیده بودش پشت دیوار خونه ماست وداره یه چیزی رو خاک میکنه

بقول داداشی درسته ما به این چیزا اعتقاد نداریم

ولی یاد گرفتیم که کسی که اهل این مسائل هست بدونیم اهل هیچ اخلاقیاتی نیست!

واقعا هم همینه منم دقیقا هم نظرم با داداشی که کسی که اهل جادو ایناست 

هیچ وجدان و اخلاقیاتی و قالب اخلاقی سالمی تو زندگیش نداره!

داداشی هم دیشب خیلی ناراحت بود کلی صحبت کردیم 

دیگه مغزم از یه جایی نمی کشید که بخوام صحبت های آجی و داداش رو بشنوم

بسکه خسته بودم

تو باشگاه هم تمرینم سنگین بود و روز خیلی گرمی بود

بعد باشگاه هم کیک هویج فیتنسی درست کردم

و شام خوردم و نشستم پای کارای شرکت

همه ی اینا باعث شد بد خواب بشم با وجود خستگی و کم خوابی دیروزم

شب تا ساعت 3 بیدار بودم

آنیل هم بیدار بود بخاطر بارداریش

دیگه یکم مشغول کرد منو خوب بود

فعلا که کلی کار دارم برم سراغ کارهای شرکت

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
مینا شین

برای دید و بازدید اومده خونتون یعنی؟؟ 

من یادم نمیاد موقع فوت داداشت از زنش چیزی نوشته باشی موجا . چرا یهو بعد فوت داداشت بعد اینهمه سال یهو بد شد ؟ قبلش خوب بود ؟

ما تا داداشم بود بهترین حمایتگرهای خودش و بچهاش بودیم 

بعدشم همینطور
دوشب قبل چهلم مامانم و اجیم و با داداش کوچیکم رو از خونه اش بیرون کرد گفت نمیخوام رفت و امدی داشته باشیم!
خیلی بد هم بیرون کرد مینا
حتی مراسم داداشم خونه ما بود تا ده روز خونمون بود عین چی رو چشامون نگهش داشتیم 
میخواستیم پیش خودمون نگهش داریم حتی
ولی بعدش شروع کرد عوض شدن یه جور بدی عوض شد مینا نمیشد بذاری پای عزادار بودنش
اصن اونقدر بی حیا طور و بدون اینکه احترام خانواده مارو نگه داره تیکه میپروند حرف میزد تو جمع 
نه فقط خانواده خودمون بلکه هرکسی که فامیل پدری ما بود!
مثلا مداحی که داداشم اورده بود رو وسط مراسم شب جمعه داد وبیداد میکرد میگفت بیرونش کنید
من این مداح خوشم نمیاد!
اصلا نگم بهت چیکارا با ما کرد نذاشت برا داداشم عزاداری کنیم چهل روز
جلو همه خارمون کرد
سرخاک داداشم نمیتونستیم بریم میگفت حق ندارید برید هر روز 
دوشنبه و چهارشنبه برید که نبود من و خواهرام به چشم نیاد!
یه چیزای که نگم بهت عجیب و غزیب
موقعی که داداشم بود یه تیکه های میپروند ولی واقعا جلو داداشم و جلو فاطیما و محمدرضا جرات بی احترامی نداشت
ماهم همیشه سکوت میکردیم
چون حوصله جروبحث نداشتیم هم اینکه داداشم مریض بود نمیخواستیم اختلافی پیش بیاد که نتونیم باهاش در ارتباط باشیم
نمیتونم بگم قبل خوب بود چون واقعا نبود ولی مهربونی های خودشم داشت
و ما بخاطر داداشم واقعا خیلی وقتها تحملش میکردیم 
اما اصلی ترین چیز اینکه فاطیما و محمدرضا رو هم از ما جداکرد یادگارهای داداشم رو
اوناهم گفتن ما که پدر نداریم 
فقط مادرمون مونده مجبوریم هرچی اون میگه بگیم چشم نمیتونیم اونم از دست بدیم
پس نمیخوایم رفت وامد کنیم یا باهاتون در ارتباط باشیم
مدلش اینطوری خوش ذات نیست
بلد نیست ادم حسابی باشه
حتما باید بیاد چندنفرو خراب کنه بندازه به جون هم که فقط خودش خوب بمونه!
مثلا بد اون یکی جاریش رو بگه بد این یکی رو بگه، اونقدر بره رو مخ همه که فلانی اینو گفت
اونو گفت اصن یه جور بدیه انگاری نمیتونه خوب باشه نمیتونه در ارامش باشه 
برا همین بودنش مضر برا خانواده حتی اگر اون کارهایی که سرمون دراورد یادمون بره
بازم من یکی به صلاح نمیدونم بیاد بینمون عین چی همه ریسمان وحدتمون پاره میکنه
میاد پیش مامانم بعد چندروز یه بازی سرش درمیاره یا زنگ میزنه یه دعوایی میسازه که قلب مامانم بگیره
الان میدونم دختر و پسرشم از دستش خسته شدن 
بارها عروسش رفته قهر بارها خواسته طلاق بگیره از دستش

مینا شین

چقدر ناراحت کننده بود ماجرا :( 

قصد ناراحت کردنت رو نداشتم عزیزم

ولی ماجرا خیلی تلخ تر از اینیه که من بتونم همش رو اینجا باز کنم
فقط بدون حق داریم پسش بزنیم و اززندگیمون حذفش کنیم که آسیب بیشتری بهمون وارد نشه.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان