خونه بهم ریخته است
من همین وضع دارم فقط کار میکنم
چون اولویتم تموم کردن کارا و جلو افتادن واسه عیده
بعدیه جوریه کار سایت متوقف نمیشه!
یعنی اینطوری بچهای سئو کارشون گیر میفته
امروز داشتیم حرف میزدیم که اره فشار این روزها رو من بیشتر از همشونه
و من میخوام فردا و جمعه هم که تعطیلیم کار کنم که برا روزها عید یکم بیشتر جلو بیفتیم
تعطیلات رو هم استفاده کنیم
دیروز که اخرین کلاس زبان امسالمون بود
و جلسه یکی مونده به آخر ریدینگ
من اب تصفیه نیاز داشتم دیگه تا اقای احمدی رفت اب اورد و اومد شد 6وربع
من دیرتر رفتم کلاس
چون 4شنبه سوری بود اژانس تعطیل بود بخاطر اینکه خیابونها شده بود میدون جنگ
دیشب که نذاشتن ما بخوابیم حتی
قلبم هر لحظه شوک بهش وارد میشد بسکه نارنجک میزدن این لامصبها
یه جوری تند راه رفتم به کلاس برسم
تیپ کاملا اسپرت هم زده بودم شومیزو شلوار جین و تیشرفت سفید طرح میکی موس:) وکتونی سفید وشال سفید وابی
بعد میم دیده زنگ زده میگه عین میگ میگ رد شدی ندیدمت اصلا
چرااخه ایقدی تند راه میری:))))))))))
میگم تنها راهش اینه من کفش پاشه بلند بپوشم
دیگه عادت کردم تند راه برم
بعد سرکار دوستم میگه چقدرامروز خوب شدی
چقدر خوشگل تر از روزها قبلتی:))
دیشب استاد یه درک مطلب سخت داد گفت اگر 8 سوال یکی سه تاش رو هم حل کنه
من بهش نمره قابل قبول میدم
من 7 تا رو درست حل کردم:))) خداروشکر و عالی بود ریدینگم بهتر از بقیه بچهاست
همه مژه و ناخن و... گذاشتن اخه چه خبره:)))))
منم که اهل این قرطی بازی ها نیستم خیلی
دوهفته است لاک هم نزدم
ناخنهام یه نفسی بکشن
موهام داغون شده من خونه از سرم اجی استفاده کردم
نمیدونم حساسیت چی
موهام عین چوب شدن
کسی راهکاری داره؟ یه راه طبیعی بگید من موهام رو تقویت کنم خیلی خیلی وحشتناک دمج و خشک شده
اصلا نمیتونم شونه کنم در این حد
دیروز تخم مرغ و عسل گذاشتم فایده نداشت
اصلا تغییری نکرد
بوی زخم تخم مرغ رو هم با گلاب و وانیل گرفتم:((
ولی فایده نداشت.
بعد کلاسم یکم دوستم دم در نگهم داشت حرف زدیم
و دیگه عذرخواهی کردم چون میم منتظر بود
از طرفی باید میرفتم داروخانه
رفتم داروخانه امپول حساسیتم رو سفارش داده بودم باید میرفتم میگرفتم
دیگه امپول گرفتم ولی وقت نبود برم برا تزریق
گفتم میذارم میرم خونه مامان اونجا چندتا درمانگاه وبیمارستان نزدیک خونه است
دیگه بعدش راه افتادم برم خونه میم گفت امشب دیر کردی من هنوز منتظرم بیای شرکت
دیگه رفتم یه ساعتی اونجا نشستیم حرف زدیم
میگه تیپ تینجی میزنی موجا خانوم گفتم بله زورت میاد من هنوز نوجونم بعدم نهایتا یه پسردبیرستانی بهم شماره بده:))))
درمورد مرخصی گرفتنش حرف زد واقعا میم باید 1 هفته کارو تعطیل کنه داره خودشو نابود میکنه
دیگه اومدم خونه فلافل داشتم از دیروز گرم کردم وساندویچ خوردم تندتند
نشستم با خستگی پای کارا شرکت تا ساعت 12 ونیم
یعنی هلاک شدم
ولی کارای امروز کامل کردم یکم جلو بیفتیم
میم هم تازه ساعت 12ونیم رفت با دوستاش بیرون
من خوابیدم
تا خود یازده:)))))) واقعا نیاز داشتم
حالا امروز الان بشینیم پای کارای امروز لیست کارای خونه رو نتونستم هیچ کدوم انجام بدم
باید بذارم برای فردا به بعد
امروزم یکم برم خرید عصری
ببنیم چی میشه