پیرمرد!

دیروز 

تو مطب یه پیرمردی رو روی ویلچر اوردن

یه دختر جوون همراهش بود نوه اش بود

دستاش باند پیچی شده بود و 

گفتم من نمیتونم کمکت کنم ولی ویلچر رو دم در نگه ندار زخمی میشه 

بیار جای من بذارش

من میرم اونجا می ایستم

چون اتاق دکتر با اتاق انتظار یه راهرو فاصله داشت

و من تو راهرو ایستاده بودم 

هم اینکه نمیتونم بشینم

و هم بابت اینکه ماسک نمیتونم بزنم نمیخواستم توی اون فضا باشم

و کلا هم قرار بود منو اورژانسی رد کنه برم 

بعد پیرمرد دستاش اورد بالا نشونم داد

گفت تصادف کردم 

با ماشین منو زد دو متر اونورتر افتادم و فرار کرد ورفت

گفتم تنها زندگی میکنه؟ نوه اش گفت اره

گفتم ولی اینا گنجن باید مراقبشون باشید 

تنها نذاریدش

داشت برام تعریف میکرد پهلوهام تیر میکشه 

پامم درد میکنه 

سرم گیج میره

نوه اش گفت خداروشکر شکستگی نداره اصلا 

فقط کوفتگی 

و پیرمرد داشت حرف میزد و درد دل میکرد و من با لبخند گوش میکردم 

کلا من دوست دارم پای حرف قدیمی ها بشینم 

منشی که فامیلی منو خوند 

یه اقای اومد گفت شما چکاره فلانی میشی؟

منظورم داداشی بود

گفتم اجیش هستم 

چطور؟

گفت همکارم بود توی بیمارستان شما خیلی شبیهش هستی

اونم مشخص بود اینجایی نیست

و حال داداشی رو پرسید و گفت کجاست و اینا 

گفتم اصفهانه و...

داشتم به تنهایی پیرمرد فکر میکردم 

همینطوری ذهنم درگیرش شد

سرم بزرگ شده بود خیلی بزرگ

اونقدر سرم سنگین بود اندازه کره زمین 

اونقدر فکر توی سرم بود 

یه حالتی عین مستی 

منتها مستی سر سبک میشه 

دیشبم که برگشتم خونه خوابم نبرد تا ساعت 6 صبح دقیقا 

خیلی خواب و بیداریم بد شده 

لیلا رفته بود فاکتور ام ار ای رو گرفته بود واسم که ببره بیمه تکمیلی

بعد ساقی زنگ زد بهم گفت اصلا مااین روزها نمیتونیم تو باشگاه تمرین کنیم بی تو

مربی هم دوروز اصلا نمیشه باش حرف زد 

خیلی افسرده شده 

نگرانتیم و میخوایم بیایم ملاقاتی

گفتم برام اب انگور ناب بیارین فقط کمپوت اینا نیارید:))))))))

گفتم که چیزی نیست موضوع حل شده باید برم فیزیو 

گفت خوب من دختر عمم فیزیوتراپیست هست

الان زنگ میزنم برات نوبت میگیرم 

دیگه هیچی ساقی زنگ زد و نوبت گرفت برا امروز ساعت 7ونیم 

بعد میگه داریم اب انار میگیریم:))))))

گفتم کوفتت شه واقعا 

میگه از اینم واست میارم 

حالا امروز برم فیزیو تراپی بلکه بتونم راه برم ودردهام کمتر شه 

فعلا داروهارو از دیشب شروع کردم ولی تاثیری ندیدم یعنی دردم کم نشد

دیشب دوست امیر پیام داد که نتیجه ام ار ای چی شد؟

گفتم ریپورتش نیومده ولی دیسک سالم و ...

حالا گفت ریپورت اومد واسم بفرست که منم روش نظر بدم

اوکی دادم بهش.

خونه شلخته کثیف و داغونه

ومن نمیتونم کارای خونه رو انجام بدم 

5 روز اشپزی نکردم

دلم برای زندگی معمولی تنگ شده 

مصرف سیگار کم کردم 

شبی یکی دونخ شده دیگه 

روزها نمیکشم اصلا

 

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
بهی ستوده

خداروشکر خطر گذشت

مواظبت کنی میگذره دختر

مواظب خودت باش

زنگ بزن از بیرون غذا بیارن کار نکن

کمر فقط داروش استراحت هست

 

من هم چند وقته دچار کمر درد شدم

بخاطر کار زیاد

باید ی چند روز استراحت کنم

و گرنه اوضاع بی ریخت میشه برام

سلام قشنگم مرسی مرسی

واقعا خداروشکر 
بهی تو احتمالا بخاطر کارت تو ازمایشگاه هست 
و اینکه ضعیف شدی وزن کم کردی عضلات کمر و عضلات کور که کم باشه کمر درد میشه ادم
من اصلا تجربه کمر دردم خیلی تو زندگی کم بوده 
و دکتر میگفت شانس اوردی عضلات کور و کمرت قوی بوده که دیسک سرجاش مونده وفقط به اعصاب فشار اومده
اره دقیقا این چندروزه همین بوده وضعم 
ولی الان خیلی بهترم و خداروشکر 
توهم استراحت کن عزیزم بهتر باشی از یوتیوب حرکات اصلاحی کمر درد رو برو حتما 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان