خوب امروز اولین جلسه
ساقی هم هی زنگ میزد میگفت بیام خودم ببرمت
گفتم ولم کنید عامو هنوز فلج نشدم که خودم میرم:))))))
تو فکر اب انگور سلامتی من باش:))
دیگه ساعت 8 که رسیدم مرکز همون موقع هم پد دادم گفت خیسش کن کاور و اینا داد
و سه اتاق مختلف منو بردن یعنی هر دستگاهی رو که کار میکرد باید میرفتم دستگاه بعدی
45 دقیقا اخر دردناک بود
اما قابل تحمل بود
حدود دوساعت و نیم طول کشید فیزیوتراپی من با لیزر و دستگاه های مختلف
یه بیماری تخت بغلیم بود اهنگ های خوبی پلی میکرد قشنگ یکساعت اول که اون بود
خوب بود بعدش سخت گذشت یکم چون نمیخواستم گوشی دست بگیرم
خلاصه اولش که از تخت اومدم پایین دردم بیشتر شده بود
ولی بعدش که رسیدم خونه و دوش گرفتم
حس دردم از روزهای قبل از 10 رسید به 4
و واقعا باهمین یک جلسه من دردم بهتر شد خداروشکر
یه ساندوچی قارچ و کالباس و پنیر خوشمزه درست کردم با سیب زمینی تنوری
الان در حال ترکیدن هستم
اشپزی مختصر بعد چندروز بهم حال داد هرچند من کار زیادی نکردم فقط گذاشتمش تو سرخ کن
رابطه منو امیر اینطوری که نه نزدیک بهم رو تحمل داریم
نه دوری از هم رو
یعنی خودم نمیدونم قرار چی بشه
مثلا جنس نگرانی هاش
نوع ارتباطمون جنس نگرانی های من
بعد نزدیک بهم رو هم تاب نداریم هر سری یکیمون میزنه خراب میکنه
البته بیشتر من:)))) ولی همیشه حق با منه:))))))
فردا برا فیزیوتراپی باید پادکست گوش کنم هنزفری بلوتوثم رو ببرم
که تو دست وبالم نباشه
و هم موسیقی گوش کنم هم پادکست تابگذره
امروزیه اقایی ایقدی حرف زد حرف زد زیر دستگاه بد زنها رو گفت
دلم میخواست خفه اش کنم مرد هم ایقدی حراف اخه ؟ خاله زنک
یعنی من بجا خانم دکتر مغزم هنگ کرد