خودم به شخصه راضیم
راضیم بابت اینکه حرفمو به رییس زدم
به اینکه وظیفه اجتماعیش رو یاداوری کردم
و...
دیشب سه ساعت با فاطی جلسه داشتم
که اولش یکم اموزشی بود
بعد هم جمع بندی کارها که کارها رو بهش یاد بدم و تحویل بدم
و....
همش بغض داشت
میگفت چرا ایقدی تو سر تصمیمت محکم وایسادی؟
گفتم ببین من اصلا قرار نبود اینجازیاد بمونم
بعد از رفتن تپل
و چندتا دیگه از بچها
دیدم هرماه یکی دوتا از بچها میرن
و نمیتونن با رییس کنار بیان
بهشون حق میدادم
و اینکه من هم میدونستم این همکاری به یکسال نمیرسه که با تپل
کارو شروع کردم و اموزشها رو
هرچند بخاطر این کار خیلی اونجا عقب موندم و....
این دوسه روزه جواب امیر رو ندادم
تا مشکلم رو حل نکنم
و این مساله برام اوکی نشه و تنشهام کم نشه
به امیر چیزی نمیگم
بخش عظیمی از تنشهای این روزهای من استرس شغلی بود واقعا.
بعد که همه چی اوکی شد بهش خلاصه میگم
راستش من عادت کردم مسائلم رو خودم حل کنم
و نمیتونم رو کسی حساب باز کنم
دیشب هم تپل یه طومار حرف فرستاده بود که
من میدونستم تو اونجا دوام نمیاری
و کار خودمون جدی نگرفتی و کلا
همه توانت گذاشتی برا اونور و...
من امیدم این بود باهم شروع کنیم همه چی رو و...
کلی حرف زد
منم گفتم ببین تعهد داشتم نمیتونستم از کارشون بدزدم
تو جلسه با فاطی بودم نمیتونستم دیگه بیشتر از این بهش توضیح بدم
و بنده خدا تا 11ونیم هم بیدارموند
ولی جلسه ما تا 12 طول کشید
دیگه رفت خوابید قرارمون شد امروز ساعت 10ونیم
تپل اونقدری منو میشناسه که میگه لابد این روزها جواب امیر رو هم نمیدی و سیاه وسفید شدی:)))
گفتم اره
نمیخوام تو این شرایط که درسهاش سنگین بهش استرس بدم
تا حدودی اخلاق منم دستش اومده که گاهی دلم تنهایی میخواد
امروز صبح اونقدری بدن درد داشتم که نرفتم باشگاه پیام دادم ساعت 6 به مربیم امروز نمیام من
بجاش فردا میام:)))
چون تمرین دیروزم لگ بود و حشتناک سنگین
دیروز وزن کردم باز یه کیلو دیگه کم کردم
همینطوری پیش برم تا اخر ماه چیزی ازم نمیمونه نمیخوام عضله از دست بدم
ولی بخشی از کاهش وزنم اجتناب ناپذیره حجم تمریناتم فوق سنگینه
یه سری حرکات خود مربیم نمیتونه بزنه ولی چون استقامت من بالاست و قدرت بدنیم رو من پیاده میکنه نامرد
دیروز همه میگفتن تو ایقدی خوب شدی که ما حسودیمون میشه
بخصوص مربیم گفت دیگه بهت برنامه نمیدم فیزیکت از من بهتر شده حجم عضلاتت بیشتر
حسودیم میشه بهت:)))))
گفتم نه دیگه منو واسه تبلیغ میتونی ببری باشگاههای که کار میکنی:)))))))
خلاصه اینطوری هاست
و عصری هم زبان دارم
بعد جلسه با تپل یه سری کارها شرکت رو اوکی کنم و تمومشون کنم
و یه سری تکالیف زبان دارم انجام بدم و بعدشم یکم به خونه و خودم برسم
به مامی بزنگم
و بعدم یه سری تمرین از مهارت جدیدم انجام بدم
کلا روزم تا شب پره :))))))