اینکه از دنیا بی خبر باشی سخته!
در حد یکی دوساعت ظهر نت وصل شد که
همش سهم امیر و دلتنگیش شد
با اجی حرف زدم و
با داداشی
بهشون اطمینان دادم حالم خوبه
بعد امیر تماس گرفت
دوروز بود نشده بود حرف بزنیم خیلی
دوساعت نت وصل شد که همون دیگه فقط تونستیم حرف بزنیم همدیگه رو ببنیم
یکم درمورد اینده حرف زدیم
امتحانهای امیر اگر خوب پیش بره
میشه 1.5 دیگه
هرکدوم شش ماه زمان میبره
ازمون منم که حداقل 8 ماه زمان میبره
6 ماه کلاسهای اولیه
سه ماه هم کلاس پیشرفته
بعد دو تا ازمون دیگه هم هست که اونا رو بعد ایتلس میشه ازمون داد
بستگی به هزینه ها هم داره
نمیدونم همه چی پیچیده است
اصن فکرشو میکنم موهای تنم سیخ میشه
ازدواج توی این شرایط که هردو اضطراب داریم و باید بدویم نمیدونم سرعتمون کم نمیکنه؟
اونکه میگه سرعتمون بیشتر میکنه
در مورد سفر پیش رومون حرف زدیم
و اینکه کجا بریم
بلوند شدن موهام اونقدری که ذوقش رو برانگیخت و هیجان زده اش کرد
شاید اگر خودمو میدید ایقدی ذوق نمیکرد
فکر نمیکردم ایقدی تغییر کرده باشم
خودم میگم شبه زنای روسپی اوکراینی شدم:)))))))
دلم میخواد یه رنگ تیره تر بگیرم ولی فعلا موهام خراب میشه
تا نسوخته خودم به زور خراب نکنم موهام رو
بذارم مامان اینام رنگ جدید روشن رو ببینن
بعد دیگه خواستم تغییرش میدم
کارای شرکت هم مونده و کاری نتونستیم انجام بدیم
اینکه تو قفسم نمیتونم برم بیرون نگران مردمم هستم
کلافم میکنه و نااروم
سعی کردم بخوابم نشد
با اجی حرف زدم
اروم نگرفتم
الانم دارم مقاومت میکنم نزنم بیرون.