این روزها عجیب از عدم تمرکز رنج میبرم
فقط یک شخص بیش فعال که برا بیچارگی گواتر هم داره
اینو درک میکنه که فک نکنم تعدادمون توی دنیا زیاد باشه!
بشرطی که اون بیچاره رفته باشه دنبال درمان وبفهمه چشه تازه!
و تپل که کلا میفهمه این عدم تمرکزو مو رو از لا ماست میکشه بیرون
که ها دیدی اینجا عدم تمرکزت زیاد شده
امروز بهش گفتم حواستون باشه یه جایی حس ناکافی بودن بهم میدین
بعد معذرت خواهی میکنه میگه من اصلا قصدم این نیس قصدم کمکه
گفتم نگو حتی اگر کمکه خودم این روزها درگیرشم
دیگه پیام دادم منشی دکتر مشترک خودمو تپل
ازش وقت گرفتم گفتم براامروز اگه بشه که بهتره
ولی خوب معمولا دوسه هفته طول میکشه نوبت گیرمون بیاد
چون دکتر فقط یکشنبه و 5شنبه نوبت میده
گفته اگر کنسلی بود میذارمت تو اولویت ببینم چی بشه حالا
خلاصه اینطوریاست مثلا ایقدی ذهنم مشغول یادم نبود اب معدنی تموم شدم!
من اب شهری نمیتونم بخورم و معدم اذیت میشه
دیگه بشکه های اب معدنی گذاشتم پایین و درو نیم باز گذاشتم اومدم در بالا رو قفل کردم و زنگ
زدم اقای احمدی زحمتش بکشه تا من به جلسه ام با تپل برسم
برا چایی و اب خوردن فقط یه بطری تو یخچال بود
حواس پرتیم خیلی زیاد شده
شایدم چون حجم فکرها و مسئولیتهام زیاده!
یکم با لیلا حرف زدیم رامسر بودن و بهشون خیلی خوش گذشته بود تاالان
ان شالله سفرشون بی خطر باشه
ناهارم از کباب دیروزخیلی مونده
من دیگه ناهار درست نکردم
ناراحت شدم عباسی معروفی هم رفت
چقدر جسارتش رو دوست داشتم چیزی شبیه فروغ.
من برم دیگه